شما اینجا هستید : خانه » آرشیو نشریه » شماره 5 » مدیران دانشگاه ها باید انقلاب را از بن دندان قبول داشته باشند

دانشگاه تراز انقلاب اسلامی در نگاه رهبری انقلاب اسلامی

مدیران دانشگاه ها باید انقلاب را از بن دندان قبول داشته باشند

چکیده مدیران دانشگاه ها باید انقلاب را از بن دندان قبول داشته باشند :

سابقه دغدغه حضرت آیت الله خامنه ای پیرامون اسلامی شدن دانشگاه ها به پیش از انتخاب شدن ایشان به عنوان رهبر باز می گردد؛ سال های پس از انقلاب فرهنگی که کلید واژه «دانشگاه اسلامی» در سخنرانی های ایشان ظهور پیدا کرد و دغدغه های ایشان در این حوزه مکررا بازگو شد.

مدیران دانشگاه ها باید انقلاب را از بن دندان قبول داشته باشند

«ما هم حوزه لازم داریم، هم دانشگاه. وحدت از آن طرف به این معنا هم نیست که اینها یک وحدت جهت‌گیری کلی داشته باشند، چون این حاصل است، انقلاب این را به وجود آورده است. انقلاب فرهنگی به خصوص در دانشگاه یک چنین چیزی را به وجود آورده و باید بیاورد. ما اگر شعار وحدت حوزه و دانشگاه را هم سر نمی‌دادیم، جهت دانشگاهایمان هم باید عوض می‌کردیم، باید اسلامی می‌کردیم. باید به سمت هدف‌ها و آرمان‌های انقلاب دانشگاه را هدایت می‌کردیم و بر اساس آنها باید برنامه‌ریزی می‌کردیم. این یک چیز طبیعی است. بنابراین وحدت حوزه و دانشگاه که می‌گوییم یک چیزی بیش از اینها و زائد بر اینها بایستی باشد. والا اینها به طور طبیعی وجود دارد. ما اگر بعد از آنی که یک انقلاب بر مبنای اسلام کردیم و مردم ما در راه این انقلاب این همه فداکاری کردند، تلاش کردند، شهید دادند، سرمایه‌گذاری‌های بسیار گران‌قیمت کردند، با استکبار جهانی به خاطر تکیه به اسلام و محور قرار دادن اسلام ما درافتادیم، دشمنی‌های قطب‌های عظیم قدرت را در دنیا به سمت خودمان متوجه کردیم، به خاطر این که دم از اسلام زدیم. اگر بعد از همه این ماجراها یکهو این ملت ببیند که دانشگاهش، محل پرورش انسان‌های اداره‌کننده کشور در آینده‌اش، جهت این انقلاب و این آرمان‌ها و این اسلام‌ها را ندارد، این که نقض غرض است. این که قابل قبول نیست، قابل توفّه نیست، طبیعی است که دانشگاه انقلاب و دانشگاه جامعه اسلامی باید همان جهت‌گیری‌ها را و همان هدف‌ها را داشته باشد. این هم بنابراین مقصود از وحدت حوزه و دانشگاه این نمی‌تواند باشد.» ۱۳۶۴/۰۹/۲۶
«اگر قرار باشد که دانشگاه ما در عین این که دانشگاه اسلامی است -یعنی علوم اسلامی در آن‌جا تدریس می‌شود، مسائل ضداسلامی در آن‌جاها نمی‌آید، قیافه و شکل ظاهری دانشگاه هم اسلامی است- اما همان اخلاق دانشگاه غربی و سوغات فرنگی را باز هم داشته باشد و حفظ کند، این چیز مطلوبی نیست، چیز خوبی نیست. چون غیر از محتوای درسی و علمی محتوای اخلاقی که بخش عمده‌ای از فرهنگ انسان را و یک مجموعه را تشکیل می‌دهد این چیز قابل توجهی است، باید به آن توجه بکنید.» ۱۳۶۴/۰۹/۲۶
«عامل دوم، جهت فکری و سیاسی و انقلابی دانشگاه است؛ آن چیزی که به علم هم جان و روح و جهت خواهد داد. در بیانات حضرت امام(ره) و وصیت‏نامه ایشان، به این نکته اساسی بسیار توجه شده است. دانشگاه لاابالی و بیگانه از ارزش‌های دینی و بی‏تفاوت و خون‏سرد نسبت به مفاهیم و جهت‏گیری‏های انقلابی، دانشگاهی که در او نبض انقلاب نزند، دانشگاهی که اعضایش -چه دانشجو و چه استاد- نسبت به حرکت انقلابی ملت ایران و برای پیشاهنگی و پیش‏قراولی، احساس تکلیف نکند و نقش درجه یک را در کار انقلاب نداشته باشد، دانشگاهی نیست که امیدبخش و تضمین‏کننده آینده و مورد نظر امام(ره) باشد. دانشگاه جهت‏دار و دیندار، به‏شدت متمایل به ارزش‌های انقلابی و اسلامی است. البته ارزش‌های انقلابی از ارزش‌های اسلامی به هیچ وجه تفکیک‏پذیر نیست؛ این‏ها با هم یکی است. کسی نمی‏تواند بگوید من مسلمانم، اما انقلاب را قبول ندارم و یا بگوید من انقلابی هستم، اما اسلام را قبول ندارم! امروز زنده‏ترین تپش‏های انقلابی در اینجاست؛ بسیج‏کننده‏ترین نیروهای مردمی، این انقلاب است؛ در حالی که سرتاسر دنیا، انباشته از انقلاب‏های گوناگون است. پس انقلابی غیراسلامی و اسلامی غیرانقلابی نداریم. ارزش‌های انقلابی، همان ارزش‌های اسلامی است.» ۱۳۶۸/۰۳/۲۳
«اهمیت دانشگاه و نقش دانشگاهیان در نظام جمهوری اسلامی و برای آینده آن، از جمله اموری است که مدیران کشور و مخصوصا متصدیان امور فرهنگی، نباید لحظه‏ای نسبت به آن غفلت ورزند. امام فقید و عظیم‏الشأن ما، در ده‌ها سند مکتوب و توصیه شفاهی مضبوط، این مهم را گوشزد و نسبت به آن تاکید فرموده‏اند. دانشگاه ما اگر اسلامی باشد، خواهد توانست بار علمی و اداری جامعه را در جهت استقلال و آزادی و سربلندی کشور بر دوش بکشد و پایه‏ای برای رشد و تعالی علمی و سیاسی در آینده باشد و اگر اسلامی نباشد، به همان بلیه‏ای دچار خواهد شد که در ده‌ها سال حاکمیت رژیم گذشته، به آن مبتلا شده بود: سقوط علمی و اخلاقی و ناتوانی از برآوردن نیازهای ملتی که اراده کرده است عقب‏ماندگی و ضعفی را که بر او تحمیل شده است، با عزم و ایمان انقلابی خود جبران کند. شک نیست که رابطه دانشگاه با علمای دینی که معلمان دین و اخلاق و امنای معارف اسلامی می‏باشند، تاثیر شایسته‏ای در صلاح دانشگاه و سمت‏گیری اسلامی و رشد معنوی آن خواهد داشت و این چیزی است که برای آینده کشور و نظام جمهوری اسلامی، دارای اهمیتی حیاتی است. از این رو، حضرات آقایان محترم را به‏عنوان نمایندگان خود در دانشگاه‌های سراسر کشور معین می‏کنم تا با تشکیل شبکه‏ای متین و کارآمد از فضلای روحانی و حضور مستمر و توأم با نظارت و برنامه‏ریزی آنان در دانشگاه‌ها، روند اسلامی کردن دانشگاه را سرعت بخشید.» ۱۳۶۸/۰۷/۱۵
«امروز، هر اندیشه‏ای که جوان را دچار این احساس بکند که از مسئولان و پیشروان انقلاب و مدیران کشور جداست، این اندیشه و تفکر، از نوع همان تفکرات سیاسی غلط تزریق‌شده است. امروز باید ملت و دولت، پشت به پشت و دست به دست هم و در کنار یکدیگر، با تمام توان تلاش کنند تا همه طلسم‌های استکبار و سلطه را بشکنند و از بین ببرند. این، صحنه بسیار مهم و حساسی است. تفکری که شما را هدایت خواهد کرد و باید بکند، تفکر اسلامی است. باید در دانشگاه‎ها به تفکرات اسلامی و کار اسلامی، خیلی اهمیت بدهید.» ۱۳۶۸/۰۸/۱۰
«مسئله دیگر به دانشگاه‌ها برمی‏گردد. البته مدارس هم هستند؛ اما به‌خصوص دانشگاه‌ها مهم‏ترند. باید به ذهنیت دانشجویان و جوانان و اعتقادات و روحیه اسلامی و انقلابی آنها، خیلی توجه بشود. حقیقتا جوانان موتور و راه‏اندازنده حرکت‌های بزرگ -هم مثبت و هم منفی- در جامعه هستند. اگر ما بتوانیم این مجموعه جوان بافرهنگ را که در نقطه‏ای به نام دانشگاه جمع شده‏اند، به سمت روحیه انقلابی و اسلامی جهت بدهیم، به نظرم می‏رسد که کشور و انقلاب، بزرگترین سود را از این بابت خواهد برد. در گذشته، دانشگاه نقطه‏ای بود که در آن، بی‏فرهنگی اسلامی بیش از جاهای دیگر و یا در ردیف بدترین جاها بود. این، کاری بود که رژیم و دستگاه‏های فرهنگی گذشته دنبال می‏کردند و توجه داشتند که این کار در دانشگاه‌ها انجام بگیرد. مقاصد سیاسی پشت سر این قضیه بود. به نظر من، امروز باید طوری باشد که ورود در دانشگاه، مثل ورود در حوزه علمیه باشد. همچنان که در حوزه علمیه، انسان معرفت و دین و تعبد می‏آموزد، کسی هم که به دانشگاه وارد شد، حتی اگر از مبانی‏ اسلامی و انقلابی فاصله هم دارد، دانشگاه در طی این مدت، او را با مبانی اسلامی و انقلابی آشنا کند و متعبد سازد. به همین خاطر است که بایستی به تربیت دینی و گرایش‌ها و روحیه پرشور انقلابی جوانان در دانشگاه اهمیت داد.» ۱۳۶۸/۰۹/۲۱
«عناصری که در دانشگاه‌ها به کار گرفته می‏شوند، آنهایی که موثرند، آنهایی که در مراکز حساس واقع می‏شوند، واقعا باید از کسانی باشند که این انقلاب را از بن دندان قبول داشته باشند. البته ما نمی‏خواهیم بگوییم که هر استاد و یا متخصصی که در دانشگاه‌ها تحقیق و یا تدریس می‏کنند، بایستی یک انقلابی طراز اول باشد. نه، ممکن است این فرد کاملا قابل قبول باشد و دانش وافری داشته باشد و انقلاب از دانش او استفاده کند. ما بیش از دانش او، چیزی از او نمی‏خواهیم. منتها در همین مورد هم نباید انگیزه ضدیت با انقلاب در او وجود داشته باشد؛ چون اگر این انگیزه وجود داشت، دانش او در اختیار انقلاب قرار نخواهد گرفت.» ۱۳۶۸/۰۹/۲۱
«اگر دانشگاه ما دانشگاه اسلامی است، یکی از بزرگترین مظاهرش بایستی احترام بیش از حد معمول دنیا به اساتید باشد؛ مخصوصا از طرف شاگردان. شاگرد باید به استاد، بی‏قید و شرط احترام کند. اگر آن استاد بد هم است، باید او را احترام کنند. فرض کنید استاد کافری را آوردند و در یک کلاس پرحزب‏اللهی گذاشتند. آیا این حزب‏اللهی‏ها باید به این کافر احترام کنند یا باید اهانت نمایند؟ نخیر، باید احترامش کنند، از او تجلیل نمایند، او را بر خودشان مقدّم بدارند؛ چون استاد آنهاست، هیچ دلیل دیگر نمی‏خواهد. این در حالی است که گفتیم این شخص اصلا معتقد به اعتقاد این‏ها نیست؛ چه رسد که استادی مومن و مسلمان باشد. به‏هرحال، احترام استاد در محیط دانشجویی و دانشگاهی بایستی خیلی محفوظ باشد.» ۱۳۶۹/۰۸/۰۱
«دین را باید در دانشگاه‌ها زنده کرد. دانشگاه ما بی‏دین متولد شده است؛ این که روشن است. دانشگاه به سبک کنونی، از ابتدا بی‏دین متولد شده؛ یعنی طراحی کردند که دانشگاه، بی‏دین زاییده بشود. این معنایش آن نیست که فلان موسس یک دانشگاه، آدم متدینی بوده یا نبوده؛ اصلا به آن ربطی ندارد؛ بنای دانشگاه، یک بنای غیردینی، بلکه ضددینی بوده است؛ مثل روشن‏فکری کشور ما که از ابتدا بی‏دین متولد شده است. خاصیت دین اصیل و عمیق این است که برای نفوذ در دستگاه‏ها و در جاهای مختلف و در محیط‌های انسانی، منتظر اجازه کسی نمی‏ماند. دین، در دانشگاه و در محیط روشن‏فکری و در علم هم نفوذ کرد و همه جا رفت؛ لیکن بنا، بنای غلطی بود. این بنا بایستی دگرگون بشود و نگذاریم دوباره آن‏گونه بشود؛ البته دشمن هم بی‏کار نمی‏ماند. بعد از انقلاب، برای انقلاب فرهنگی به معنای برگرداندن محیط دانشگاه به جهت‏گیری اسلامی واقعا تلاش مشکوری شده است. تعدادی از اساتید، تعدادی از دانشجویان و تعدادی از مسئولان گوناگون، واقعا کارهایی کردند که جزو ذخایر جاودانه آن‏ها پیش خدا و پیش این ملت است. این کارها تماما مشکور، لیکن نیمه‏تمام است، کامل نیست. شورای عالی انقلاب فرهنگی باید یکی از اهم وظایف و واجبات خودش را این قرار بدهد که ما چه کنیم تا محیط دانشگاه، محیطی باشد که در آن، پرورش دانشجو، دینی، انقلابی، توأم با آگاهی سیاسی و با روحیه بانشاط دانشجویی باشد. این، یکی از کارهایی است که شما باید بکنید؛ اگر شما نکردید، دشمنان این ملت، نقطه مقابلش را خواهند کرد؛ کمااین‌که الان هم دارند می‏کنند؛ البته طرق مختلفی دارند.» ۱۳۷۰/۰۹/۲۰
«محیط دانشگاه‌ها بسیار مهم است. در محیط دانشگاه‌ها، خانم‌های دانشجو و استاد باید بکوشند روحیه و فرهنگ اسلامی را ترویج کنند. اجازه ندهید به کسانی اگر خدای نکرده در دانشگاه‌های کشور هستند که نسبت به حجاب اسلامی یا زنان و دانشجویان دختر مسلمان بی‏احترامی کنند. اجازه ندهید که این‏ها بتوانند افکار فاسد را منتشر کنند. محیط دانشگاه باید محیط اسلامی باشد؛ محیطی برای رشد انسان طراز اسلام؛ انسانی که الگویش فاطمه زهرا(س) است و این، برای آینده کشور فوق‏العاده مهم است. مخصوصا بعضی از دانشگاه‌ها، مثل دانشگاه تربیت مدرس که در حقیقت یک نهاد انقلابی است، عنایت بیشتری داشته باشند.» ۱۳۷۱/۰۹/۲۵
«امروز کشور به دانشگاهی که حقیقتا اسلامی باشد، نیازمند است. در دانشگاه اسلامی، علم با دین و تلاشگری با اخلاق و تضارب افکار با سعه صدر و تنوع رشته‏ها با وحدت هدف و کار سیاسی با سلامت نفس تعمق و ژرف‏نگری با سرعت عمل و خلاصه دنیا با آخرت همراه است. چنین دانشگاهی است که کشور را آباد می‏کند و به نظام اسلامی آبرو می‏بخشد و به پیشرفت توأم علم و اخلاق در جهان کمک می‏کند. اگر اسلامی شدن دانشگاه را با این دید در نظر آورید، خواهید دید که برای این کار، تلاش استاد و شاگرد و مدیر و دانشجو و درس و برنامه و کتاب، همه و همه ضرور و دخیل است و البته نقش مجتمعات دانشجویی اسلامی و به ویژه دفاتر نمایندگی در آن ممتاز و برجسته است.» ۱۳۷۵/۰۷/۰۳
«ما در تمدن اسلامی و در نظام مقدس جمهوری اسلامی که به سمت آن تمدن حرکت می‏کند، این را هدف گرفته‏ایم که دانش را همراه با معنویت پیش ببریم. این که می‏بینید دنیای غرب نسبت به پایبندی ما به معنویت حساس است، بر دینداری ما اسم تعصب و تحجر می‏گذارد و علاقه‏مندی ما به مبانی اخلاقی و انسانیت را مخالفت با حقوق بشر قلمداد می‏کند، به خاطر آن است که این روش، ضد روش آن‏هاست. آن‏ها علم را پیش بردند؛ البته کار مهم و بزرگی بود اما جدای از اخلاق و معنویت بود و شد آنچه که شد. ما می‏خواهیم علم با اخلاق پیش برود. دانشگاه همچنان که مرکز علم است، مرکز دین و معنویت هم باشد. متخرج دانشگاه‌های کشور، مثل متخرج حوزه‏های علمیه، دیندار بیرون بیاید. این، آن چیزی است که آن‏ها نمی‏پسندند و نمی‏خواهند. به همین خاطر، سال‌هاست که با انواع تهمت‌ها، به جمهوری اسلامی تهمت می‏زنند. این تهمت‌ها آن‏قدر مکرر شده که برای شنوندگان تهوع‏آور است! جمهوری اسلامی را به تعصب و تحجر و به قول خودشان بنیادگرایی، یعنی خشکی بی‏حد و اندازه‏ای که هیچ انعطافی در آن نیست، متهم می‏کنند! اسلام را این‏گونه معرفی می‏کنند؛ در حالی که خشکی آنجاست، زندگی دور از معنویت و عطوفت و رحمت و انسانیت آنجاست که حتی محیط گرم خانواده هم قادر نیست کودکان را در خود نگه دارد.» ۱۳۷۶/۰۶/۱۹
«مسئله اسلامی کردن دانشگاه‌ها در برنامه شورای عالی انقلاب فرهنگی است که برایش برنامه‏هایی دارند، کارهایی انجام می‏دهند و در زمینه‏های مختلف آن را ریز کرده‏اند. در این جهت، نیروی تازه‌جذب‌شده و نیروی قدیمی، فرقی نمی‏کند؛ گمان نمی‏کنم تفاوتی داشته باشد. به‏هرحال، در روش این کار، من هیچ دخالتی نمی‏کنم و نکرده‏ام. روش، مربوط به مسئولان دانشگاه‌ها و اعضای برجسته شورای عالی انقلاب فرهنگی است؛ آن‏ها باید تصمیم بگیرند. من ایده را مطرح نمودم و از آن‏ها مطالبه کردم و مطالبه هم خواهم کرد و اگر دانشگاه‌ها اسلامی شده، فهمیده بشود و معلوم گردد که من چه خواستم و چه گفتم. فکر نمی‏کنم حتی یک نفر در دانشگاه‌ها باشد که ضرورت و خوب بودن و مفید بودن آن را احساس نکند. بنابراین، همه تکلیف دارند که در این زمینه کار کنند. البته من هم می‏توانم این را احساس کنم که منظور از اسلامی شدن دانشگاه‌ها، همیشه و همه‌جا و نزد همه درست فهمیده نشده باشد. بعضی‌ها آن را خیلی محدود، کوچک و ضعیف فهمیده‏اند. مقصود، یک مسئله خیلی والاتر از این حرف‌هاست.» ۱۳۷۷/۰۲/۲۲

لطفا ویژگی‌های دانشگاه اسلامی را که مدنظر حضرت‏عالی است، بیشتر تشریح فرمایید.

من در این زمینه، چند سخنرانی کرده‏ام و این‏طور هم نیست که حالا بشود در دو کلمه گفت. من به طور خلاصه دانشگاه اسلامی را دانشگاهی می‏دانم که در آن، علم یک ارزش حقیقی است. آدم علم را برای گرده‌نانی که از آن طریق می‏شود به دست آورد، تحصیل نمی‏کند. ببینید، نبی اکرم می‏فرمایند: «اطلبوا العلم و لو بالصّین». یعنی با شرایط آن روز، اگر لازم است از حجاز به چین بروید تا علم به دست بیاورید، بروید. آن روز برای چقدر پول و چقدر درآمد ممکن بود یک نفر سوار شتر یا سوار کشتی شود و به چین برود؟! مگر امکان دارد چنین تلاشی در مقابل درآمد مادی باشد؟! این معنایش آن است که علم ارزش است. این در دانشگاه اسلامی باید باشد. شما باید علم را دوست بدارید، ارزش بدانید، آن را برای خدا و با نیت خالص دنبال کنید. ضمنا عزیزان من! باید به تهذیب نفس بپردازید و بنیان‌های اخلاقی را در خودتان تقویت کنید. برای یک کشور، عالم و محقق و پژوهشگر و نابغه، ثروت خیلی بزرگی است؛ اما به شرط این که در او بنیان‌های اخلاقی استوار باشد؛ وجدان اخلاقی زنده باشد، والا آن علم به درد نمی‏خورد.» ۱۳۷۷/۰۲/۲۲
«امروز رسالت اول دانشگاهیان، حفظ این جهت‌گیری و تلاش برای شکوفا شدن استعداد علمی و فکری نسل جوانِ بالنده کشور است. نظام اسلامی نشان داده است که ملت ایران، دارای ظرفیت عظیمی برای پیشرفت در همه عرصه‏های زندگی است. گام بلند انقلاب، در این راه طولانی، قطع وابستگی و تبعیت است. محیط علمی باید در عین آن که بالاترین بهره ممکن را از دانش پیشرفته جهان می‌برد، متکی به خود و مبتکر و خلاق و کاوشگر باشد. نظام سلطه جهانی همیشه کوشیده است که به‌وسیله عوامل تبلیغی خود، احساس حقارت و ناتوانی و نیاز را در ملت‌هایی که از قافله علم و فناوری عقب مانده‏اند، تقویت کند و آنان را همیشه نیازمند خود نگاه دارد.» ۱۳۷۸/۰۳/۱۲
«چرا در محیط دانشگاه تصریح نمی‌شود که ما می‌خواهیم دانشگاه را اسلامی کنیم؟! من چند سال قبل، این را مطرح کردم. البته اطلاع دارم که آقایان جلساتی دارید؛ ان‌شاءالله که این جلسات به نتایج خوبی هم برسد. من می‌گویم از این که شما بگویید «ما می‌خواهیم دانشگاه، اسلامی باشد» خجالت نکشید و از این نترسید. این، آن چیزی است که این ملت برای آن قیام کرده است و من و شما پوسته رویی و ظاهر این ملت هستیم. اراده ما، فکر، گمان و روحیات ما حاکی از اعماق عظیم قشرهای این ملت نیست! قشرهای ملت، همان کسانی هستند که این انقلاب را به‌وجود آوردند، این جنگ را اداره کردند و این همه شهید دادند. الان هم حاضرند؛ اگر امتحانی پیش آید، همان‌طور شهید خواهند داد، کشته خواهند شد و گرسنگی خواهند کشید. مردم، مومنند.» ۱۳۷۸/۰۹/۲۳
-چرا پس از گذشت بیش از دو دهه از انقلاب فرهنگی، هنوز دانشگاه‌ها اسلامی نشده است؟ مسئولیت آن به عهده چه کسی است؟
البته کارهای خیلی خوبی شده؛ اما بله، شما راست می‏گویید؛ دانشگاه‌ها صددرصد اسلامی نیست. اسلامی هم فقط به معنای رعایت کردن حجاب و این حرف‌ها نیست؛ همین‏ تحقق علم و تحقیق، اسلامی است. اگر بخواهیم دانشگاه به‏طور کامل اسلامی باشد، باید همه جنبه‏ها در آن رعایت شود که نشده است. البته باید تلاش کنید؛ کار دست شما دانشجویان است.
-به نظر شما نقش مدیریت اسلامی در دانشگاه و تاثیر آن بر حرکت‌های اسلامی دانشجویان چیست؟
اگر به معنای حقیقی کلمه، موازین اسلامی مدیریت مورد توجه قرار گیرد، بدون تردید در همه حرکت‌های علمی و فرهنگی دانشگاه تاثیر می‏گذارد و در همه بخش‌ها خیلی ساماندهی می‏کند؛ به اعتقاد ما این‏طور است. بنده الان هرچه نگاه می‏کنم، در بخش‌هایی که موفقیت‌های چشمگیر داریم -چه در دانشگاه و چه در خارج دانشگاه- جای پای عناصر مومن و مسلمان و معتقد را می‏بینم. در دانشگاهِ شما هم بنده کارهای برجسته‏ای را مشاهده کردم که کار همین بچه‏های مومن و متدین و معتقد است. کارهای خوب، از انسان‌های مومن صادر می‏شود. علی‏القاعده مدیریت اسلامی بر حرکت اسلامی دانشجویان تاثیر مثبتی خواهد داشت؛ هم کمک می‏کند به این حرکت‌ها و هم کمک می‏کند تا این حرکت‌ها راه درست‌شان را ادامه دهند و دچار اشتباه و خطا نشوند.» ۱۳۸۲/۰۲/۲۲
«دانشگاه امام صادق یک پدیده ممتاز است؛ صرفا یک دانشگاه مثل بقیه دانشگاه‏ها نیست که فقط می‏خواهند دانشجو و عالم تربیت کنند؛ این هم هست، منتها علاوه بر این، می‏خواهد از همه جهت، یک الگوی دانشگاه اسلامی باشد؛ از جهت انگیزه‏های ایمانی، رعایت‏های عملی و رفتاری و عشق به علم و علم‏آموزیِ عاشقانه و مومنانه. این که امام می‏فرماید: «من دوست داشتم بر سر شاگردان تازیانه‏ها بلند می‏شد، برای این که این‏ها را به علم بکشانند» این معنایش چیست؟ علم را اسلام قدسیت بخشیده، علم یک امر مقدس است؛ دنبال علم رفتن دارای قدسیت است. این‏طور نیست که علم مثل هر ابزار دیگری، فقط وسیله‏ای برای پول درآوردن باشد- حالا پول هم از آن در می‏آید – اما قدسیت علم باید حفظ شود. «العلم نور»؛ نور بودن علم باید مورد نظر باشد و از جمله شئون دانشگاه اسلامی، یکی همین است. همه خیال می‏کنند دانشگاه اسلامی که می‏گوییم، یعنی حجاب‏ها این‏طوری باشد، پسرها آستین‌کوتاه نپوشند و زلف‏ها بلند نباشد؛ این‏ها که معنای دانشگاه اسلامی نیست! دانشگاه اسلامی از لحاظ ایمان، انگیزه، شور مقدس، رفتار اسلامی و علم‏آموزی مومنانه، این‏ها شرط دانشگاه اسلامی است. آن وقت جهت دادن؛ جهت دادن به این علم‏آموزی که بهترین کاری که در دانشگاه شد، یکی همین بود که این دانشگاه را مخصوص علوم انسانی کردند که این منطقه واقعا خلأ و فراغی بود؛ یک خلاء است که آن باید پر شود. خب، اگر شما که دانشجوی این دانشگاه هستید و در این بیست و چند سالی که این دانشگاه سرپاست، توانسته باشد این رسالت را انجام دهد -که یک نمونه دانشگاه و متخرجین دانشگاه، به صورت مطلوب و اسلامی فراهم بیاورد- این دانشگاه به دستاورد بسیار بزرگی رسیده است.» ۱۳۸۴/۱۰/۲۹
«اگر شما بتوانید گوهر اسلام ناب و آن درخشندگی‏ها را به آن شکلی که بتواند در جامه آراسته علم، خودش را نشان بدهد ارائه دهید، کار بزرگی که کرده‏اید، این است که راه را برای ورود نخبگان در این میدان‏ها باز کرده‏اید. آمیزش علم و معنویت، علم و ایمان، علم و اخلاق، آن خلاء امروز دنیاست. دانشگاه اسلامی، علم و ایمان، علم و معنویت، علم و اخلاق را با هم همراه می‏کند. علم را می‏آموزد و جهت‏گیری علم را از اخلاق و ایمان می‏گیرد. این که گفتند علم با دین می‏سازد یا نمی‏سازد، این ندیدن منطقه نفوذ علم و دین است؛ این‏ها هر کدام یک منطقه نفوذی دارند؛ تلفیق این‏ها، این است که علم -یعنی این سلاح را- ایمان -یعنی آن به‌کاربرنده- می‏گیرد و جهتش را مشخص می‏کند؛ با این سلاح می‏شود بهترین و بدترین آدم‏ها را هدف قرار داد؛ منتها تا این سلاح دست که باشد؟ این سلاح «علم» است و «ایمان» جهت آن را مشخص می‏کند. اگر ایمان بر دانش غربی تسلط داشت، دانش غربی به بمب اتم نمی‏رسید، تا بعد این‏قدر تویش گیر کنند که چه کارش کنیم؛ محدودش کنیم؛ نگذاریم تا دنیا ویران نشود. کارشان اصلا به اینجا نمی‏رسید. اگر ایمان با دانش همراه بود، اصلا استعمار و استعمار نو -که استعمار نو مخلوق دانش بود- به وجود نمی‏آمد. تسلط بر کشورها، تصرف کشورها، تسلط قهرآمیز بر ملت‏ها و بردن ثروت ملت‏ها -که این بلای این دویست سال گذشته دنیا و ملت‏هاست – این‏ها اصلا به وجود نمی‏آمد. علمِ جدا از ایمان، این است و شما در دانشگاه اسلامی، می‏خواهید این خلأ را پر و علم را با ایمان آمیخته کنید؛ یعنی دانش را چه در بافت درونی خودش، چه در استنتاجش و چه در جهت‏گیری‏هایی که در آن به کار خواهد رفت، از ایمان سیراب کنید.» ۱۳۸۴/۱۰/۲۹
«جوان دانشجوی ما انصافا امروز بی‏نظیر است؛ اساتید ما هم همین‏جور. این همه استاد مومن، متدین، فعال، علاقه‏مند به سرنوشت دینی و اسلامیِ کشور و ملت، در کشور ما نه فقط هیچ‏وقت وجود خارجی نداشته است، بلکه در مخیله کسی هم نگنجیده است؛ کمااین‌که امروز هم در دنیا چنین چیزی وجود ندارد. محیط دانشگاه‏های ما یک چنین محیطی است؛ محیط دین است، محیط اسلام است. البته نه این که ما به این اندازه قانع باشیم؛ نه، بحث قانع بودن نیست؛ اما انسان نمی‏تواند عمیقا راضی و خشنود نباشد. این، نعمت بزرگ خداست. پس این‏ها واقعیات است. محیط دانشگاه یک محیطی است حقیقتا مساعد، حقیقتا مناسب؛ و با انتظاراتی که از این محیط وجود دارد، حقیقتا برجسته از لحاظ دینی.» ۱۳۸۹/۰۴/۲۰
«مصوبات اینجا بایستی اجرا بشود؛ حالا سازوکاری برای ضمانت اجرا تدوین می‌کنید، فبهاونعمه؛ اگر فرض کنیم که یک سازوکار خاصی هم برای ضمانت اجرای مصوبات اینجا تدوین نمی‌شود، خودِ حضور رئیس‌جمهور و رئیس قوه مقننه برای قانونگذاری – آنجاهایی که احتیاج به قانونگذاری است- و وزرای محترم و مسئولان دستگاه‌های ذی‌ربط، باید به معنای ضمانت اجرا باشد؛ یعنی وقتی که فرض بفرمایید نقشه جامع علمی -که واقعا یکی از کارهای بزرگ شورا تدوین این سند نقشه جامع علمی کشور بود که کار بسیار خوبی شد و سازوکار اجرایی خوبی هم برای آن تدوین شد که این جزو کارها است- تدوین می‌شود، دستگاه‌های اجرایی هر کدام به سهم خودشان بایستی اهتمام داشته باشند به این که این انجام بگیرد؛ یا مثلا فرض کنید سند مهندسی فرهنگی -که شنیدم کار آن نزدیک به اتمام [است‌] یا اتمام پیداکرده- [که‌] باید برای آن هم سازوکار اجرایی حتما تهیه بشود که تحقق پیدا کند؛ یا سند دانشگاه اسلامی؛ یا سند تحول بنیادی آموزش و پرورش که وزیر محترم آموزش و پرورش خود را متعهد بدانند که این را عملی کنند و اجرایی کنند؛ یا سند راهبردی نخبگان کشور -که در آن جلسه خود بنده هم شرکت کردم که سند بسیار مهمی است- که این مسئله را خب معاونت محترم رئیس‌‌جمهور بایستی تعقیب کنند؛ و خلاصه باید خود اعضا و دستگاه‌های فرهنگی قبول کنند و باور داشته باشند که ما این جایگاه را به‌عنوان یک قرارگاه مرکزی [قرار دادیم‌].» ۱۳۹۲/۰۹/۱۹

ارسال دیدگاه


پنج + 1 =

رفتن به بالا