شما اینجا هستید : خانه » آرشیو نشریه » شماره 7 » تاریخ معلم انسان هاست

ســرمقاله

تاریخ معلم انسان هاست

چکیده تاریخ معلم انسان هاست :

دوگانگی عقیده و عمل در دو زمان متفاوت منطقاً بد و غیرقابل قبول نیست،‌چرا که ممکن است فرد پس از اندیشه در رفتارش و عقایدش،‌ دچار بازنگری شود؛ چه این تجدیدنظر در مسیر نور باشد و یا در مسیر ظلمات. هدف مهم است نه ابزارها. آنچه از لحاظ علم منطق دچار ایراد است، تناقض است؛ به این معنا که فرد با یک منطق و داده‌های معین امروز به یک نتیجه برسد و فردا با همان داده و منطق به نتیجه دیگری برسد.

تاریخ معلم انسان هاست

۱- دوگانگی عقیده و عمل در دو زمان متفاوت منطقاً بد و غیرقابل قبول نیست،‌چرا که ممکن است فرد پس از اندیشه در رفتارش و عقایدش،‌ دچار بازنگری شود؛ چه این تجدیدنظر در مسیر نور باشد و یا در مسیر ظلمات. هدف مهم است نه ابزارها. آنچه از لحاظ علم منطق دچار ایراد است، تناقض است؛ به این معنا که فرد با یک منطق و داده‌های معین امروز به یک نتیجه برسد و فردا با همان داده و منطق به نتیجه دیگری برسد.
سپهر سیاست در جمهوری اسلامی بخصوص پس از حاکمیت مطلق خط امام در سال ۱۳۶۰،‌ در برهه‌های مختلف، آنچنان دچار فراز و فرود و تضادها و تناقض‌ها شده است که اکنون می‌توان گفت دو جریان اصلی سیاسی کشور که از <یون و یت> ‌شروع شد و به <چپ و راست> کشیده شد و پس از گذار از دوران اصولگرا و اصلاح‌طلب، اکنون در دوران حیرانی واژه‌ها و اصطلاحات بسر می‌برد، نتوانسته‌اند در یک بستر و مدار منطقی از مفاهیم و ارزش‌ها حرکت کنند. هر مفهومی در میانه این جدال سیاسی معنای خودش را از دست داده و دچار خوانش‌های متفاوت و بعضاً متناقض شده است.
۲- جدال دو جریان سیاسی هر چند از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ریشه داشت اما در میانه سال‌های ۶۰ با جدیت پیگیری شد و در انتهای سال ۱۳۶۶ با تعطیلی حزب جمهوری اسلامی به عنوان حزب فراگیر و راه‌اندازی مجمع روحانیون مبارز رسمیت یافت. در این میان امام خمینی انشعاب را بدون اشکال می‌دانستند و از پرخاشگری نهی کردند. هر چند این تشکل تازه تأسیس در اولین اقدام رقیب کهنسال خود را <اسلام امریکایی> نامید و بر طبل انقلابی‌‌گری چنان کوبیدند که سال‌ها بعد اکثر اعضای مجمع روحانیون یا به انزوا کشیده شدند و یا مجبور به بازپس‌گیری مواضع و توجیه مواضع گذشته کنند.
روند جدال با گذشته در جریان چپ/ اصلاح‌طلب/ فتنه، تبدیل به بحران هویتی این جریان شده است. در ماجراهای دهه ۶۰ چماق <اسلام ناب/ اسلام امریکایی> بر سر مخالفان کوبیده می‌شد تا جایی که آیت الله مهدوی کنی، رئیس جامعه روحانیت مبارز تهران به نزد امام خمینی رفت و گلایه کرد که اگر ما <اسلام امریکایی> هستیم، شاگرد شما هستیم و از شما یاد گرفته ایم!
در ماجرای سفر مشاور امنیت ملی امریکا به تهران هم سؤال قانونی ۸ نماینده مجلس با عتاب امام خمینی روبه‌رو شد و جریان مقابل به این بهانه تصمیم گرفت، ۸ نماینده و جریان سیاسی‌شان را از حیز‌انتفاع، ساقط کند و حتی به منزل یکی از نمایندگان اطلاع داده بودند که او را دستگیر و در یک محاکمه صحرایی اعدام کرده‌اند و شب هنگام وقتی آن نماینده به خانه برگشته بود، پارچه‌های سیاه را بر در خانه آویخته‌اند! یا در همان موقع نماینده مجلس را علی رغم مصونیت پارلمانی به شیوه‌ای حیرت‌آور دستگیر کردند که چرا بیانیه‌های نشاندار چند امیر ارتش را که علیه برخی <صاحب‌منصبان مومن و دلسوز جنگ> صادر شده بود را در میان نمایندگان توزیع کرده است.
با برگزیده شدن آیت الله خامنه‌ای به رهبری، یک دور کامل نظرات جریانی که خود را چپ می‌نامید تغییر کرد و مفهوم <ولایت مطلقه فقیه> که خود این افراد تا روز ۱۴ خرداد مبلغ آن بودند، در یک سیر کوتاه جایش را به <نظارت مقیده فقیه> داد. مهجورینی مانند آیت الله منتظری و مهدی بازرگان که هنوز زخم‌های نامه‌نگاری‌ها و نطق‌های آتشینی چپی‌ها علیه‌شان تازه بود، به ناگاه تبدیل به مرجع دینی و سیاسی شدند و توصیه‌های امام و محکمات خط امام فراموش شد.
۳- در ۲۵ سال اخیر نسبت بسیاری از سیاسیون با <ولایت مطلقه فقیه> به مولفه‌های خطی و جناحی دیگری گره خورده است. یک روز درخواست کتبی برای حکم حکومتی در مواردی که اختیار قانونی ندارند می‌دهند و در موارد دیگر در مقابل حکم قانونی ناشی از اختیارات مصرح در قانون اساسی ایستادگی می‌کنند.
امام خمینی اعتقاد داشت که این ولایت فقیه است که کشور را از دیکتاتوری نجات می‌دهد به این معنا که عدالت ولی فقیه ضمانت‌کننده جمهوریت نظام است. جریان اصلاح‌طلب این نکته را نفهمید و تصور می‌کرد با اغتشاش و اردوکشی خیابانی می‌تواند ولایت فقیه را وادار به ابطال رأی ۴۰ میلیونی کند اما نتوانست.
برخی دیگر که سابقه سفیدی نیز داشتند، تا آنجا با ولایت فقیه آمدند که اوامر ولایت با سلیقه‌شان همسان بود و جالب آن که این سلیقه برایشان معیار شده بود. در مناظره‌های انتخاباتی سال ۹۲، نماینده رهبری را به محاکمه کشیدند چرا دُر را به آب‌نبات عوض نکردی! یک سال بعد اما اظهار داشتند چون رهبری با مذاکره موافق است پس کسی نباید از محتوا ونتایج مذاکرات انتقاد کند. نکته نهفته در کلام این چهره ،‌این است که چون مذاکره کنندگان شاگردان <من> هستند، کسی نباید به آنها انتقاد کند.
۴- <هر کسی با ادعایش آزموده می‌شود> این گزاره حکیمانه ، در فضای ۳۰ سال گذشته بسیار کاربرد داشته است. <مبارزه با سرمایه‌داری> ،‌ <مولوی- ارشادی بودن اوامر ولایت فقیه>،‌ <التزام به قانون>،‌ <عدالت> ،‌<آزادی> ،‌ <اقتصاد آزاد و اقتصاد دولتی> ،‌ <اسلام ناب و اسلام امریکایی> و … مواردی بود که مدعیان خود در دام ادعایشان افتادند و تناقضاتشان آشکار شد.
<رمز عبور> در این شماره و شماره‌های گذشته و در دوره پیشین‌اش که آغازگر راه بازخوانی انتقادی تاریخ انقلاب اسلامی بود،‌ مأموریت خود را بیان ناگفته‌ها و تحلیل تناقض‌های مدعیان می‌داند و اعتقاد دارد بیان این تناقض‌های رفتاری و اعتقادی نه تنها انتقام از دهه ۶۰ و غیر آن نیست که روشنگر راه پیشروی کشور است که فلسفه تاریخ را به ما مسلمانان می‌گوید که تاریخ دوار است و تکرارپذیر.

ارسال دیدگاه


3 + = نُه

رفتن به بالا