شما اینجا هستید : خانه » آرشیو نشریه » شماره 3 » تنهایمان گذاشتند اما آقا راه را نشان داد

یادداشت شفاهی رحیم مخدومی درباره هدایتگری رهبر انقلاب در حوزه کتاب و نشر

تنهایمان گذاشتند اما آقا راه را نشان داد

چکیده تنهایمان گذاشتند اما آقا راه را نشان داد :

«رحیم مخدومی»، یکی از اولین کسانی است که کتاب‌هایش توانسته به تقریظ رهبر معظم انقلاب متبرک شود. او یکی از نویسندگان کتاب «فرمانده من» بود که مورد تقدیر رهبری قرار گرفت. «جنگ پابرهنه» و «سفرنامه حج» وی اما دو کتاب مستقلش بودند که حضرت آقا بر آنها تقریظ نوشتند. علاوه بر همه اینها، این نویسنده یکی از چهره‌های فعال و تأثیرگذار ادبیات انقلاب اسلامی در طول 30 ‌سال گذشته بوده است، چه آن زمان که به کانکس حوزه هنری رفت و آمد داشت و چه همین اواخر که مؤسسه رسول آفتاب را راه انداخت و سه دوره جشنواره داستان فتنه را برگزار کرد. به همین دلایل حتماً حرف‌های او درباره تأثیر رهبر انقلاب بر حوزه ادبیات و کتابخوانی کشور خواندنی خواهد بود.

تنهایمان گذاشتند اما آقا راه را نشان داد

تأثیر حضور ادبی رهبر انقلاب در این ۲۵ سال را از چند بعد می‌شود دید. یک بعد بخش تولید محصول است که نویسنده، ناشر و… دخیل هستند. تأثیر تقریظ‌های رهبر انقلاب یا سخنان ایشان در حوزه کتاب در حوزه تولید وجود دارد این است که در این عرصه یک جهت‌دهی، آسیب‌شناسی، نقد و بررسی اثر و هدایت اتفاق می‌افتد. اینها را ما از دل این تقریظ‌ها بیرون می‌کشیم و اولاً مشخص می‌شود چه چیزی را باید تولید کنیم؟ چگونه تولید کنیم؟ چه کسانی تولید کنند؟
چه بسا یک نویسنده از دل تقریظ عیوب کار خود را پیدا کند یا نقاط مثبت اثرش را ببیند و در او ایجاد انگیزه شود. افرادی را داریم که با یک تقریظ ۳۰ سال است دارند در وادی‌ای که شروع کرده بودند، پایمردی می‌کنند. شاید اگر آن تقریظ نبود، همچنان دچار تردید بودند که آیا این مسیری که انتخاب کرده‌اند درست است؟ غلط است؟ ادامه بدهند؟ ندهند؟ اما این استحکام در این عرصه در حد قابل توجهی بستگی داشته است به این هدایتگری یا تشویقی که در قالب تقریظ صورت گرفته و فرد احساس کرده در وادی درستی پا نهاده است.
این اتفاق درباره شخص بنده هم رخ داد. ۲۲-۲۱ سالم بود که اولین تقریظ آقا بر نوشته‌هایم منتشر شد. معمولاً یک جوان درباره آینده خودش نگران و مردد است و مدام راه‌های مختلف را آزمایش می‌کند که باید چه کاره بشود؟ آیا راهی که انتخاب کرده درست است یا غلط؟ وقتی در ابتدای جوانی این اتفاق می‌افتد و انسان به یقین می‌رسد، این خیلی خوشایند است. تقریظ هم در شرایطی نوشته شد که کل جامعه مردد بود. طبیعی است این تقریظ‌ها روی امثال من خیلی اثر داشت. این تقریظ از لابه‌لای شک و شبهه‌ها عبور کرد و به دل‌های ما رسید و ما را قرص و محکم کرد که راهت درست است و به همین راه ادامه بده.
این از بخش تولید، اما جدای از بخش تولید آثار تولید شده نیازمند توزیع هستند و مخاطب نیاز دارد هدایت شود که چه چیزی را انتخاب کند و بخواند و چگونه بخواند. می‌بینیم در این بخش هم تقریظ‌ها بسیار مؤثر بوده‌اند. کتاب خوبی تولید شده و نویسنده خوبی هم آن را نوشته، اما کتاب دیده نشده است، اما تقریظ نورافکن خود را روی این کتاب انداخته و مخاطبی که به دنبال اثر خوبی بوده، آن را دیده و در عرض یک سال به چندین چاپ رسیده است. در واقع آن کار سنگینی که بخش چاپ و توزیع باید انجام بدهند با یک تقریظ کوتاه انجام می‌شود.
نکته دیگر چگونه خواندن است. این تقریظ‌ها علاوه بر چه نوشتن و چه خواندن، به سؤال چگونه خواندن هم پاسخ می‌دهند. اگر این تقریظ‌ها نبودند افراد فکر می‌کردند کتاب را باید بخوانند و کنار بگذارند، اما این که با توجه بخوانیم و اگر لازم شد چیزی در کنارش بنویسیم و نقاط مثبت و منفی اثر را یادداشت کنیم، یک نوع شیوه خواندن و سبک مطالعه است که دارد در کنار اتفاقات دیگر خودش را نشان می‌دهد و باعث شده است اگر افرادی شیوه خواندنشان این گونه بوده‌ است که سرسری بخوانند و اثر را کنار بگذارند، از این به بعد یاد بگیرند در کنار کتاب باید یک قلم هم داشته باشند و هر چند صفحه‌ای را که خواندند و به نقطه نظری رسیدند، آن را یادداشت کنند و در انتها از این اتفاق جمع‌بندی کنند. این هم دارد از دل تقریظ‌ها بیرون می‌آید.
نکته دیگر اینکه حضور رهبر انقلاب در حوزه ادبیات و نشر کشور و نوع نگاه ایشان توانست یک ژانر ادبی را پایه گذاری و تقویت کند. یادم هست در اوایل دهه ۷۰، ادبیات دفاع مقدس حوزه هنری که آقای سرهنگی و آقای بهبودی راه انداخته بودند، تازه شروع به کار کرده بود. در آن زمان یک سؤال بزرگ حتی در اذهان متولیان فرهنگی بود که آیا لازم هست پس از خاتمه جنگ به موضوع جنگ پرداخته شود؟ البته این دو بزرگوار با قدرت و همت بالا کار خود را انجام می‌دادند اما در خیلی از مسئولان این تردید وجود داشت.
یعنی چیزی که الان بدیهی است، آن روزها محل تردید بود و بسیاری از متولیان فرهنگی- حتی انقلابی- و مدیر مسئول‌های روزنامه‌ها این تردید را داشتند که آیا ضرورت دارد ما صفحه‌ای را به دفاع مقدس اختصاص بدهیم؟
یادم است حتی حوزه هنری هنوز به این نتیجه هم نرسیده بود که می‌شود یک اتاق را به این موضوع اختصاص داد و یک کانکس موقتی را در حیاط حوزه هنری گذاشته بودند که نشان می‌داد می‌خواهند ببینند از این چه چیزی در می‌آید. تا این که اتفاق خوشایندی افتاد و اولین تقریظ‌های مقام معظم رهبری و در کنار آن جلسات دیدار با نویسندگان ادبیات پایداری رخ داد و قضایا به سمت و سوی دیگری رفت و رقم خورد.
تا قبل از آن کتاب‌های دفاع مقدس برای چاپ به‌سختی پذیرفته می‌شدند و ناشرها به هیچ وجه استقبال نمی‌کردند. حتی در خود حوزه هنری که آغازگر این حرکت بود، این نوع کتاب‌ها به‌سختی پذیرفته می‌شدند و کتاب مدت‌ها در انتظار چاپ می‌ماند و در طول سال تعداد معدودی با تیراژ کم چاپ می‌شد و بعد هم در قفسه کتابفروشی‌ها می‌ماند و می‌دیدید چاپ اول چندین سال در قفسه‌ها مانده است، چون هم تولید و هم معرفی و توزیع با تردید بود و به همین دلیل افراد رغبت و انگیزه نداشتند که با تمام انرژی به میدان بیایند و اثر تولید کنند.
فکر می‌کنم در سال ۷۰ بود که اعضای همین کانکس که ۲۰ نفری می‌شدند، دیداری با حضرت آقا داشتند و ایشان حرفی را زدند که بسیار شگفت‌انگیز بود. حضرت آقا در این نشست به مسئول حوزه هنری که در آن موقع حاج‌آقا زم بود، گفتند چرا تیراژتان را ۱۰۰ هزار تا نمی‌کنید؟ همه با تعجب نگاه کردند که الان دو هزار تا تیراژ دارد می‌ماند، آقا چطور از ۱۰۰ هزار تیراژ صحبت می‌کنند؟
بله، این سؤال مطرح شد که چه جوری توزیع کنیم؟ آقا گفتند الان چند هزار سرباز در پادگان‌ها داریم که وقتشان دارد تلف می‌شود که اگر مدیریت شود و فقط همین‌ها را مخاطب بگیریم و بخواهیم تغذیه کنیم، ۱۰۰ هزار تا که چیزی نیست.
می‌خواهم بگویم نظام فرهنگی ما نه‌تنها گاهی از پیدا کردن راه عاجز است، بلکه وقتی به آن راهی نشان داده می‌شود، از پیمودن آن ناتوان‌ است و متأسفانه این رهنمود حضرت آقا هم مثل بسیاری از رهنمودهایشان اجرا نشد.
از سال ۷۰ تا حالا حدود ۲۳ سال می‌گذرد. آیا امروز به تیراژ ۱۰۰ هزار رسیده‌ایم؟ قطعاً خیر. چرا متولیان فرهنگی در طول این مدت نتوانسته‌اند راهکار اجرایی این رهنمود را پیدا کنند؟ الان اگر پرتیراژترین کتاب‌هایمان را جمع بزنیم، می‌بینیم شاید در طول چندین سال به چنین تیراژی برسند، ولی این که کتابی در همان ابتدا با تیراژ ۱۰۰ هزار تا چاپ و توزیع شود، هنوز اتفاق نیفتاده است و مسئولین فرهنگی هنوز از عملی کردن رهنمودهای فرهنگی رهبر انقلاب عاجزند.
اما این مهم است که هدایت و رهبری ادبیات و نشر کشور که توسط رهبر انقلاب صورت گرفته است فقط به حوزه دفاع مقدس محدود نمی‌شود و این هدایت در تمام طول این سال‌ها و در موضوعات مختلف وجود داشته است. برای مثال خود ما وقتی جشنواره فتنه را در سال ۸۸ راه‌اندازی کردیم مثل همان موقع که ادبیات دفاع مقدس پا گرفته بود، دچار تردید بودیم. این موضوع با دفاع مقدس خیلی متفاوت و طبیعی بود همین تردیدها دوباره به سراغمان بیاید، چون بسیاری از دوستان نویسنده دفاع مقدسی ما واکنش‌های منفی راجع به این موضوع داشتند. ما یک فراخوان دادیم و از همه این دوستان خواستیم بیایند. برخی نه‌تنها نیامدند، بلکه واکنش منفی نشان دادند. جدای از این، بسیاری از متولیان فرهنگی که به آنها مراجعه می‌کردیم که شما که یک مجموعه بزرگ فرهنگی یا سایت یا نشریه دستت هست، حداقل تبلیغ کنید و پیام ما را برسانید. ما که تریبونی نداریم. غالباً پاسخ‌هایشان منفی بود. البته ما از پیام‌های عمومی آقا راه را پیدا کرده بودیم و می‌دانستیم کارمان درست است تا وقتی که کتاب «چت مقدس» چاپ شد. وقتی این کتاب به دست آقا رسید و مطالعه کردند، از طریق دفتر ایشان تماس گرفتند و درخصوص تأیید این کتاب پیام دادند.
این در حالی بود که ما برای جشنواره دوم تردید داشتیم که آیا ادامه بدهیم یا این که همان یک بار که اتفاق افتاد کافی است. این پیام که رسید دیدیم راه درست است و طی دو سه دوره جشنواره فتنه را ادامه دادیم.
بنابراین نه‌ تنها در حوزه ادبیات دفاع مقدس در ۲۰ سال پیش ما را در این مسیر ثابت‌قدم کردند، مشابه این در دفاع هشت ماهه ما در قضیه فتنه اتفاق برای ما رخ داد که بسیار شیرین و مبارک بود.

ارسال دیدگاه


+ 1 = هفت

رفتن به بالا