چگونه پای قدرتهای فرامنطقه ای به خلیج فارس باز شد
نبرد با امریکا در خلیج فارس
چکیده نبرد با امریکا در خلیج فارس :
اگر بنا باشد به نبرد محدود اما رخ در رخ و مستقیم ایران و امریکا در فاصله اول مهر 66 تا 27 آبان همان سال در خلیج فارس اشاره کنیم، چارهای نداریم جز آنکه به جنگ نفتکشها، عملیات کربلای 5 و توافق قدرتهای فرامنطقهای برای پایان جنگ نیز اشاره کنیم، تمام تلاشمان را در این گزارش به کار بستیم تا نگاهی مستند به علل ورود مستقیم امریکا در جنگ ایران و عراق داشته باشیم.
زنگ خطر
عملیات بزرگ کربلای ۵ در دی ماه سال ۱۳۶۵ با وجود رکورد شکنی در هزینه ها و شهادت و جانبازی رزمندگان اگر چه نتوانست به اهداف خود برسد و مانند هشت تلاش دیگر نیروهای ایرانی برای دست یابی به دروازههای بصره، ناکام ماند؛اما این عملیات توانست برتری موازنه قدرت را به نفع کشور تغییر دهد.
از همین رو «کربلای ۵» زنگ خطری برای سقوط بصره و فتح و جدایی جنوب عراق از رژیم بعثی بود؛ آن هم جنوب عراق که اکثریت مطلق آن را شیعیان تشکیل میدادند و همین زنگ خطر موجب شد سرعت شوروی و امریکا از یک سو و از سوی دیگر اعراب منطقه برای تقویت ماشین جنگی صدام برای توازن قدرت، افزایش خیره کنندهای بیابد. حال میتوان درک بهتری را داشت که چرا عراق چراغ سبز استفاده فراگیر از سلاحهای شیمیایی را نیز دریافت کرد.
جنگ نفتکشها در خلیج فارس
از همان ابتدای جنگ، رژیم بعثی عراق برای ضربه زدن به کشورمان ضمن هدف قرار دادن شهرها و زیرساختهای اقتصادی کوشش کرد با حمله به سکوهای نفتی و نفتکشها شاهرگ اصلی اقتصادی ایران را قطع کند.
از سوی دیگر سوریه نیز به عنوان متحد جمهوری اسلامی با قطع جریان خط لوله نفت عراق به مدیترانه این کشور را مجبور کرد برای فروش نفت ناچار به گذر از خلیج فارس شود. البته این حسن نیت سوریه آنگونه که هاشمی رفسنجانی در صفحه ۷۲ کتاب خاطراتش با عنوان «اوج دفاع» متذکر شده است، برای ایران یک میلیون تن نفت خام مجانی خرج برداشت.
عراق که نیروی دریایی مؤثری نداشت، کوشید پای متحدان عربی خود را به این نبرد باز کند. کویت به عنوان همسایه عراق و متحد این کشور بندرهای خود را برای وارد کردن تجهیزات و سلاحهای ارسالی در اختیار متحد خود یعنی عراق قرار داده بود و از سوی دیگر از بندرگاههای خود نفت این کشور را به فروش میرساند.
هواپیماهای عراقی برای حمله به کشور از حریم هوایی عربستان نیز استفاده میکردند اما در تعقیب هواپیماهای عراقی، عربستان سعودی در پانزدهم خرداد سال ۱۳۶۳ یک فروند جنگنده اف-۴ فانتوم را در خلیج فارس توسط یک فروند جنگنده اف-۵ ایگل منهدم ساخت.
عراق که حملات خود را با کمک جنگندههای داسو میراژ اف۱ و هلیکوپتر سوپر فریو مجهز به موشکهای اگزوست و میگ-۲۳ انجام میداد، با مجهز شدن به هواپیماهای داسو سوپر اتاندارد و میگ-۲۵ فشار خود بر کشور را دوچندان و فصل جدید از جنگ نفتکشها را آغاز کرد تا شاهرگ حیات اقتصادی ایران را قطع کند.
حملات عراق به تأسیسات نفتی و نفتکشها که حتی ملیت ایرانی نداشتند موجب کاهش صادرات نفت ایران شده بود. این حملات هزینه تولید و صدور نفت ایران را نیز افزایش داده بود، حتی به دلیل ناامنیهای خلیج فارس ایران مجبور به فروش نفت به زیر قیمت بود. فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه در کتاب روند جنگ ایران و عراق با بازخوانی آمارهای مرتبط تأکید میکند: عراق تا پایان جنگ به ۵۰۰ کشتی حمله کرد که از این تهاجمها ۲۰۰ حمله نیروی هوایی عراق به نفتکشها مؤثر بوده. در این حملات ۲۰ نفتکش با ظرفیت ۴ میلیون تن نفت خام به طور کلی منهدم شدند.
هنگام عملیات کربلای ۵ شوروی چهار فروند کشتی حامل سلاح و مهمات را از تنگه هرمز عبور داد و آنها را به مقصد شعبیه کویت برای واگذاری به عراق اعزام کرد. در شهریورماه ۱۳۶۵ پس از این که ایران به این کشتیها مظنون به حمل سلاح برای عراق شد و مطابق مفاد بینالمللی کشورهای در حال جنگ آن را توقیف کرد، موجب واکنش قدرتهای فرامنطقهای شد، به این ترتیب اولین کشتی جنگی شوروی به خلیج فارس اعزام شود.
کشتیها و نفتکشهای کویتی که در جنگ خلیج فارس در راستای منافع رژیم بعث نفت این کشور را منتقل میکردند و حتی مجرایی برای ارسال سلاح به دشمن در حال جنگ با ایران شده بودند، طبیعی بود که از خشم نیروهای ایرانی در امان نباشند. تا قبل از درخواست کویت برای اسکورت نفتکشهایش از شوروی و ورود شوروی به خلیج فارس ۱۵ کشتی عبوری به سمت بنادر کویت مورد حمله قرار گرفته بود. شوروی چهار فروند از نفتکشهای این کشور را تحت پرچم خود درآورد و حتی برای آنها نام روسی انتخاب کرد.
نیروهای ایرانی به واسطه قایقهای تندرو و مینریزی و موشکهای ساحل به دریا در کنار توان کلاسیک نیروی دریایی ارتش و البته هوانیروز سعی کردند خلیج فارس را برای متحدان عراق نیز ناامن کننند. باید توجه داشت در ظاهر در خلیج فارس هیچ کشتی به مقصد بنادر عراق حرکت نمیکرد و پرچم عراق نیز روی هیچ کشتی نصب نبود.
کشتی باری ایوان کورتیف روسی هنگامی که از کویت به سمت عربستان در حال حرکت بود، مورد حمله قایقهای تندرو قرار گرفت و این اقدام بدون دستور نیروهای ایرانی مطابق اظهار نظر فرمانده وقت نیروی دریایی کشور مثبت بود.
سیاست ایران در جنگ نفتکشها همچون جنگ شهرها مقابله به مثل بود، البته در این جنگ امنیت تأمین انرژی و حتی نفتکشهای بسیاری کشورها به خطر افتاد. یک روز کشتی اسپانیایی یا یونانی خریدار نفت ایران از سوی عراق مورد هدف قرار میگرفت و روز دیگر کشتی نفتکش ژاپنی خریدار نفت کویت یا به اصطلاح دقیقتر خریدار نفت عراق از سوی نیروهای ایرانی مورد حمله قرار میگرفت.
آنگونه که هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جنگ در مصاحبه خود در تاریخ اول مهر ۱۳۸۲ با روزنامه همشهری تأکید کرد: سیاست متقابل ایران هم این شد که باید همه از خلیج فارس نفت صادر کنند. اگر ما نمیتوانیم، دیگران هم نباید بتوانند. این تصمیم معنی نداشت جز این که امنیت حدود ۴۰ درصد از نفت مورد نیاز جهان از تنگه هرمز به خطر افتد. از روز ۲۶ فروردین ۶۶ شوروی اسکورت نفتکشهای کویتی را عملاً آغاز کرد. ایران در واکنش به اقدامات عراق در حمله به نفتکشها چارهای جز هدف قرار دادن نفتکشهای حامی عراق نداشت زیرا ظاهراً هیچ کشتی عراقی در خلیج فارس تردد نمیکرد و هیچ کشتی هم عازم بنادر عراق نبود. از سوی دیگر راهبرد ایران وارد منازعه شدن با نیروهای امریکایی و شوروی نبود، در حالی که با درخواست کویت بعد از شوروی پای ناوگان پنجم دریایی امریکا نیز به خلیج فارس باز شده بود.
از همین رو ایران برای اعراض از برخورد مستقیم مسیر این کشتیها را مینگذاری کرد. با برخورد مین به کشتی مارشال چخوف در ۲۶/۲/۶۶ و ایجاد آسیب به کشتی شوروی در نزدیکی سواحل کویت این کشور از ادامه اسکورت کشتیهای کویتی پا پس کشید و این امر راه را برای امریکاییها باز کرد.
باید مجبور به پذیرش صلح میشدیم
از سوی دیگر با وجود قطعنامه ۵۹۸ و توافق شوروی و امریکا برای پایان جنگ ایران و عراق آن هم بدون پیروزی قطعی دو طرف فشارها برای پذیرفتن قطعنامه به کشور افزوده میشد و برای پذیرش قطعنامهای که با وجود عدم تأثیرگذاری سیاسی کشور در مراحل تدوین آن، به نحوی تصویب شد که به علت برتری نظامی ایران در مجموع مطابق نظر تمامی مسئولان کشور بهترین قطعنامه در مقایسه با سایر قطعنامههای صادر شده درخصوص جنگ ایران و عراق بود؛ البته ایران در زمان صدور قطعنامه یعنی در ۲۹ تیرماه ۱۳۶۶ دست برتر نظامی را داشت طبیعتاً با این قطعنامه راضی نشد و برای احقاق حق خود بر طبل جنگ کوبید تا مطابق استراتژی امثال آقای هاشمی رفسنجانی با یک پیروزی بزرگ اهرم جدی را برای دریافت غرامت جنگی در دست ایران قرار دهد هر چند که برخی دیگر همچنان شعار آرمانی ساقط کردن رژیم بعثی صدام را مطرح میکردند اما گویا تصمیم برای پایان جنگ جدی شده بوده. از سویی با باز گذاشتن دست صدام در بمباران و موشکباران شهرها و حتی حمله شیمیایی و تجهیز بیشتر عراق و از سوی دیگر فشار به ایران ادامه یافت، از همین رو امریکا که نمیتوانست از ۴۰ درصد از نفت جهان چشمپوشی کند، کوشش کرد امنیت منافع خود و متحدانش در خلیج فارس را تأمین کند، از همین رو بعد از حضور ناوگان امریکا در خلیج فارس بتدریج با درخواست امریکا برخی کشورهای ناتو نیز نیروهای نظامی خود را به خلیج فارس اعزام کردند. کار به جایی رسید که مجموع کشتیهای جنگی و مینروب امریکا در منطقه به ۴۴ رسید و کشتیهای جنگی انگلیس، فرانسه، ایتالیا، هلند و… به عدد ۴۷ رسید.
موضعگیری امریکا به نفع عراق تضعیف شده در جبههها در حد سخنان ریچارد آرمیتاژ، معاون وزیر دفاع امریکا مبنی بر این که «ما نمیتوانیم شاهد شکست عراق باشیم» یا مصاحبه وزیر دفاع امریکا در ۳/۱/۶۵ مبنی بر این که «پیروزی ایران در جنگ خلیج فارس فاجعهآمیز است» باقی نماند.
امریکا از روزهای پایانی تیر ۶۶ عملاً اسکورت همهجانبه خود را از کشتیهای کویتی آغاز کرد و از سوی دیگر کشتیهای مینروب خود را در منطقه فعال کرد تا حادثه مشابه که برای ناو شوروی رخ داد برای امریکاییها تکرار نشود و حتی پرچم امریکا روی کشتیهای کویتی نصب شد. البته از سوی دیگر حمله عراق به کشتیها به مقصد و مبدأ ایران همچنان ادامه داشت! این اقدام امریکا عملاً جانبداری نظامی از یک طرف متخاصم در جنگ بود.
روز چهارشنبه ۳۱/۴/۶۶ با فرمان رئیس جمهوری امریکا اسکورت دو کشتی کویتی با نام بریجتون و گازپرس با تبلیغات بسیار از سواحل عمان آغاز شد. کشتیهایی که به مقصد بندر الاحمدی کویت حرکت میکردند در مسیر ۶۰۰ مایلی خود با تعدادی هواپیمای جنگنده آواکس و سه ناو جنگی امریکایی اسکورت میشدند، مسیر نیز از قبل توسط کشتیهای مینروب امن ارزیابی شده بود در حالی که ۲۰۰ خبرنگار برای پوشش خبری اسکورت امریکایی به منطقه اعزام شده بودند. کشتی بزرگ بریجتون که ظرفیت دو و نیم میلیون بشکه نفت خام را داشت در ۱۸ مایلی جزیره فارس ناگهان به اصطلاح با مین سرگردان برخورد کرد و انفجار و حفرهای بزرگ در بدنه این کشتی ایجاد شد. این اتفاق ضربه بدی به حیثیت امریکا وارد کرد.
پنجه در پنجه یانکیها
دو ماه مرداد و شهریور ۱۳۶۶ با چند مورد برخورد کشتیها به مین و همچنین حمله اشتباهی یا برنامهریزی شده هواپیمای عراقی به ناو استارک امریکا سپری شد و درگیری مستقیمی بین قوای نظامی ایران و امریکا رخ نداد تا این که در آستانه سخنرانی رئیس جمهوری اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل و برای تحتالشعاع قرار دادن آن، هلیکوپترهای امریکایی کشتی تدارکاتی ایران- اجر را هدف قرار دادند و چند تن از خدمه آن را شهید و بقیه را اسیر کردند. امریکاییها پس از چند روز کشتی ایران- اجر را غرق کردند و ادعا کردند این کشتی در حال مینگذاری در خلیج فارس بوده است. این اقدام نیروی دریایی امریکا، آغاز دورهای از درگیریهای مستقیم و غیرمستقیم نظامی امریکا و ایران است که بیش از یک ماه به طول انجامید.
بعد از کشتار و حمله به حجاج ایرانی از سوی عربستان سعودی همزمان با ادامه حملات رژیم عراق به اهداف اقتصادی کشور، کشتیهای به مقصد و مبدأ عربستان نیز به اهداف ایران اضافه شد به نحوی که ایران طی دو روز از ۱۱/۶/۶۶ به ۶ کشتی از جمله سه نفتکش با ملیتهای ژاپن، لیبریا و یونان حمله کرد.
موشک ساحل به دریا کرم ابریشم هم که به توان تهاجمی ایران افزوده شده بود، بنادر کویت را هدف قرار میداد به نحوی که ۲۴/۷/۶۶ نفتکش امریکایی در بندر کویت مورد اصابت همین موشکها قرار گرفت. حمله به کشتیهای تجاری و نفتکش از سوی دو طرف ادامه داشت.
سرانجام در ۳۰ شهریور ۶۶ چند ساعت قبل از آغاز سخنرانی رئیس جمهوری ایران در اجلاس عمومی سازمان ملل دو فروند بالگرد جنگی امریکا از عرشه ناو فریگت چارت برخاستند و به کشتی ایران- اجر حمله کردند و بعد از شهادت پنج ملوان آن و توقیف کشتی و ۲۶ نفر از کارکنان، آن کشتی را با خود به اتهام مینریزی بردند و بعد از پنج روز آن را منفجر و غرق کردند. پس از حمله به کشتی ایران- اجر، روز اول مهر ۱۳۶۶ یک هلیکوپتر امریکایی به تعقیب سه قایق گشتی نیروی دریایی سپاه پرداخت و حتی سه موشک به سوی قایقها شلیک کرد که به آنها اصابت نکرد. روز سوم مهر مجلس سنای امریکا تصویب کرد نیروی دریایی امریکا حق دارد هر کشتی ایرانی را که سعی کند مانع از عبور هر کشتی حامل یک شهروند امریکایی شود، غرق کند و روز بعد نیروی دریایی امریکا با قرار دادن مواد منفجره در کشتی ایران-اجر آن را منفجر کرد و به قعر خلیج فارس فرستاد.
در پی اقدام امریکا در حمله به کشتی ایران- اجر، کشتن و اسیر کردن خدمه کشتی و سپس انهدام آن، مسئولان جمهوری اسلامی، امریکا را تهدید به تلافی کردند و آقای هاشمی در نماز جمعه ۱۰/۷/۱۳۶۶ احتمال درگیری با امریکا را در خلیج فارس قوی اعلام کرد و گفت: برای ما امروز هیچ هدفی شیرینتر، مطلوبتر و اسلامیتر از جنگیدن در مقابل تهاجم امریکاییها نیست… امروز همه میدانند که امریکا نخستین گلوله را در جنگ علیه ما شلیک کرد. سخنان آقای هاشمی انعکاس وسیعی در رسانهها داشت، ازجمله مطبوعات انگلیس این بیانات را جنگجویانهترین بیانیه ایران علیه امریکا و نشانه افزایش تشنج در منطقه و نزدیکی درگیری میان دو کشور عنوان کردند.
از سوی دیگر، تعدادی از قایقهای نیروی دریایی سپاه تحرکاتی را شروع کردند که فرمانده نیروی دریایی سپاه آن را مانور و تمرینی به منظور دفاع از جزیره خارک و حوزههای نفتی ایران اعلام کرد، اما مقامات رسمی امریکا آن را تهدیدی علیه عربستان خواندند و منابع خبری غرب آن را قصد حمله نیروهای ایران به منطقه رأس الخفجی در سواحل عربستان برشمردند و رویتر گزارش داد تهدید به گونهای بود که عربستان ناچار به اعلام آمادهباش بالای نظامی شد. «زمان» (کارشناس نظامی امریکا) در این باره نوشت: «در ۳ اکتبر ۱۹۸۷ (۱۱/۷/۱۳۶۶) تعداد ۴۸ تا ۶۰ قایق تندروی ایران در نزدیکی جزیره خارک مستقر شدند و سپس به طرف حوزه نفتی «خفجی» حرکت کردند. هواپیماهای امریکایی اف-۳ آ این تحرک نیروهای ایران را رهگیری و فرماندهی نیروی ضربت امریکا در خاورمیانه و مراکز مهم فرماندهی در عربستان را مطلع کردند. عربستان بلافاصله با اعزام کشتیهای جنگی و هواپیماهای «اف-۵» و «تورنادو» به سوی نیروهای ایران، از خود واکنش نشان داد. نیروی ضربت امریکا شامل کشتی فرماندهی لاسال نیز به همان سمت حرکت کرد.»
بعدها طی خاطرات منتشر شده روشن شد ایران قصد داشته به تلافی کشتار حاجیان ایرانی در عربستان توسط ناوگان امریکا این عملیات را انجام دهد. در خاطرات یکی از رزمندگان که خبرگزاری فارس آن را منتشر کرده است، تصریح شده: «در جلسه خیلی محرمانهای شرکت کردیم، در آن جلسه اعلام کردند میخواهیم به جایی در عربستان حمله کنیم و آنجا را بزنیم. نام محل مورد نظر بندر رأس الخفجی بود. قرار بود به سواحل آنجا حمله و چاههای نفتش را کلاً منهدم کنیم و به آتش بکشیم. علاوه بر ما، بچههای تیپ امیرالمؤمنین برای این مانور آمده بودند. جمعی از بسیجیهای بوشهری نیز بودند. هیاهوی عجیبی برپا شده بود. به ما تذکر داده بودند این عملیات باید کاملاً محرمانه باقی بماند. بعد از دو ماه کار و فعالیت مداوم، روز موعود فرا رسید. بعد از ظهر بود که از حوضچه زدیم بیرون، بیش از ۳۰۰ فروند قایق در این عملیات شرکت داشت. همه شهادتین خود را گفته و با وضو حرکت کرده بودیم. شب قبل به ما گفته بودند بعید است کسی از این حمله جان سالم به در ببرد، به همین علت هم نام عملیات را «مانور شهادت» گذاشته بودند. عنوان «مانور» را به این علت گذاشته بودند که دشمن نداند ما قصد «حمله عملی» داریم. قرار بود نیروها خود را به منابع و چاههای نفتی [رأس الخفجی] برسانند، خیلی سریع مواد منفجره را بگذارند و سپس قایقها مواضع را زیر آتش بگیرند. هوا کمکم خراب شد و موج دریا، قایقها را بشدت تکان میداد. در این هنگام اعلام کردند حمله لو رفته است. در این میان، چند قایق هم خراب شد. به ما گزارش دادند کل منطقه به محاصره ناوهای امریکایی درآمده است و ناچار حمله لغو شد.
روز دوازدهم و سیزدهم مهر فرماندهان سپاه ضمن بررسی مانور مذکور، به بررسی طرحهای عملیات دریایی و دفاع از سواحل و جزایر ایران در خلیج فارس پرداختند و بر ضرورت آمادگی سریعتر برای مقابله با حملات احتمالی تأکید کردند. از سوی دیگر، وزیر دفاع امریکا در سفر به مصر، از تصمیم امریکا برای اقدام به حملات غافلگیرانه علیه کشتیهای ایرانی مشکوک به مینگذاری سخن گفت. شبکه ای.بی.سی امریکا نیز در پانزدهم مهر به نقل از منابع جاسوسی امریکا اعلام کرد: ۳۵ تا ۴۰ قایق تندرو در جزیره خارک دیده شدهاند که تعداد آنها تا امروز به دو برابر افزایش یافته و سبب شده نیروهای عربستان سعودی در حالت حداکثر آمادهباش قرار گرفته و امریکا نیز چند ناو جنگی خود را در حوالی منطقه آماده نگه دارد.
ساعت ۲۲ شانزدهم مهر در حالی که سه قایق گشتی سپاه پاسداران در غرب جزیره فارسی مشغول گشتزنی بودند، ناگهان چند هلیکوپتر امریکایی به قایقها نزدیک شده و شروع به تیراندازی به آنها کردند. نیروهای گشتی بلافاصله با دوشکا و مینی کاتیوشا به مقابله با مهاجمان پرداختند و یک موشک استینگر نیز به سمت یکی از هلیکوپترها شلیک و آن را سرنگون کردند. در پی آن با تشدید آتش هلیکوپترهای مهاجم، همه قایقها آتش گرفتند و تعدادی از رزمندگان به داخل دریا پرتاب شدند و در حالی که شناور بودند به مدت طولانی زیر آتش تیربارهای هلیکوپترها قرار گرفتند. در این حمله هشت نفر شهید و ۶ نفر مجروح و اسیر شدند. در پی این تهاجم، وزیر خارجه ایران در نامهای به دبیرکل سازمان ملل، پس از تشریح این جنایت آشکار و اعتراض به سیاستهای امریکا در منطقه، نوشت: «مسئولیت شروع یک جنگ تمام عیار و پیامدهای بسیار خطرناک نقض قوانین بینالمللی در منطقه به عهده دولت امریکا است و تنها راه جلوگیری از گسترش تشنجات، خروج سریع نیروهای کشورهای خارجی از آبهای خلیج فارس میباشد.» نماینده ایران در سازمان ملل نیز ضمن تأکید برد این که هلیکوپترهای امریکایی آغازگر این ماجرا بودهاند، این اقدام را یک اعلام جنگ از جانب امریکا به ایران خواند.
از سوی دیگر، ریگان رئیس جمهوری امریکا، در نامهای به کنگره امریکا حمله هلیکوپترهای امریکایی به قایقهای ایران را اقدامی دفاعی خواند و نوشت: ما این واقعه را خاتمه یافته تلقی میکنیم. نماینده امریکا در سازمان ملل نیز در نامهای به دبیرکل این سازمان، اقدام هلیکوپترهای امریکایی را دفاعی قانونی اعلام کرد و نوشت: گشت دریایی ایران به سوی هلیکوپترهای امریکایی در آبهای بینالمللی خلیج فارس آتش گشودند که هلیکوپترهای امریکایی به آتش آنها پاسخ دادند. وزیر دفاع امریکا نیز ادعا کرد: حضور نظامی امریکا در خلیج فارس برای جنگ نیست، ما برای کسب اطمینان از عبور و مرو محمولههای حیاتی در آبهای بینالمللی حضور داریم. در جایی که حضور نظامی ما نتواند صلح را برقرار کند، وارد عمل میشویم و از مردم و کشتیهای خود محافظت میکنیم.
در ادامه ماجرا برخی مقامات امریکایی اهداف این کشور را روشنتر بیان کردند. رئیس کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان امریکا گفت: هدف استراتژیک امریکا در خلیج فارس باید متوقف کردن ایران در گسترش انقلاب اسلامی به جهان عرب باشد، حتی اگر در این راه استفاده از نیروهای نظامی لازم شود. همچنین مشاور نظامی ریگان گفت: ایرانیها باید تهدیدی را که با حضور ناوهای غربی در منطقه متوجه آنهاست جدی تلقی کنند. حضور ناوگان خارجی حملات عراق علیه ایران را تسهیل میکند و مانع حملات ایران علیه کشورهای پشتیبان غرب میشود. وی افزود: عامل اصلی ادامه این جنگ، صادرات نفت ایران است و عراق قصد دارد این منبع را کاهش دهد.
دولتهای انگلیس، فرانسه و ایتالیا از حمله هلیکوپترهای امریکا به قایقهای ایران حمایت کردند و آن را اقدامی دفاعی و قانونی خواندند. هرچند دولتهای منطقه موضع خود را در این باره ابراز نکردند، اما خبرگزاری فرانسه گزارش داد: یک مقام بلند پایه عرب اقدام امریکا را ضروری دانست. مطبوعات کویت نیز این حمله را تحسین کردند. از سوی دیگر، رهبر لیبی این اقدام را محکوم کرد و رادیو مسکو حمله هلیکوپترهای امریکا را اقدامی خودسرانه دورنمایی خطرناک دارد، خواند.
بُعد دیگرِ درگیری هلیکوپترهای امریکایی با قایقهای ایران، بهکارگیری موشک استینگر توسط نیروهای ایران بود. این موضوع چنان شوکی بر امریکاییها وارد کرد که ماجرا تحتالشعاع قرار گرفت. امریکا برای جلوگیری از خطرات احتمالی، به هواپیماهای خود دستور داد پروازهای خود را در منطقه محدود کنند. در ناوگان دریایی امریکا مرخصی نیروها لغو و حالت فوقالعاده اعلام شد. ماجرای مک فارلین و ارسال پنهانی سلاح از امریکا به ایران که پس از یک سال رو به فراموشی میرفت، مجدداً در اذهان زنده شد و یک سناتور امریکایی وجود موشک استینگر در دست ایران را بزرگترین سناریوی ممکن در خلیج فارس خواند.
پنتاگون و سایر دوایر دولتی امریکا در پاسخ به این سؤال که ایران چگونه به این موشکها دست یافته و از این بابت چه خطراتی متوجه نیروهای امریکایی در خلیج فارس است، به تحقیقات و اقدامات گستردهای دست زدند. در حالی که ایران این موشکهای دوش پرتاب را از مجاهدین افغان خریداری کرده بود که این سلاح را از امریکا برای مبارزه با شوروی تحویل گرفته بودند. یک هفته پس از حمله هلیکوپترهای امریکایی به قایقهای ایران، طی ۲۴ ساعت، دو نفتکش امریکایی هدف قرار گرفت. در سحرگاه ۲۳/۷/۱۳۶۶، سوپر نفتکش «سانگاری» متعلق به یک شرکت امریکایی، در حالی که در ترمینال نفتی الاحمدی کویت لنگر انداخته بود، هدف یک موشک کرم ابریشم قرار گرفت و سوراخی به بزرگی ۸ متر مربع در بدنه آن ایجاد و دچار حریق شد و دود انبوهی آن را فراگرفت. این حمله تلفات جانی در پی نداشت و آتشسوزی آن پس از پنج ساعت خاموش شد. در این حادثه، کویت با ارسال پیامهایی به دبیرکل حزبالله، دبیرکل اتحادیه عرب، دبیرکل شورای همکاری و دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی، حمله به نفتکش سانگاری را تجاوز جدید ایران علیه کویت عنوان کرد و از این سازمانها خواست ایران را از ادامه حملات بازدارند.
این حادثه امریکا را با مواضع پیچیدهای روبهرو کرد. ریگان در اولین واکنش ضمن خودداری از بیان موضع صریح در مورد این حمله گفت: ما با هر حملهای که در خلیج فارس مواجه شویم، مقابله خواهیم کرد. وزیر خارجه امریکا نیز با طرح این که نفتکش سانگاری در آبهای کویت و در زمانی که تحت پوشش امنیتی نیروهای امریکایی نبوده، هدف حمله قرار گرفته است، سعی کرد امکان تلافی را منتفی بداند. دومین نفتکش که «سی ایل سیتی» نام داشت و پرچم امریکا روی آن برافراشته بود، صبح ۲۴/۷/۱۳۶۶ در بندر الاحمدی کویت هدف یک موشک کرم ابریشم قرار گرفت و ۱۸ نفر از خدمه آن مجروح شدند. این نفتکش از جمله ۱۱ نفتکش کویتی بود که مجدداً در امریکا به ثبت رسیده بود و با پرچم و اسکورت ناوگان امریکا در خلیج فارس تردد میکرد. به دنبال این حادثه دولت امریکا با تشکیل جلساتی، حمله به دو نفتکش امریکایی در سواحل کویت را بررسی کرد. رئیس جمهوری امریکا در پاسخ به این سؤال که آیا حمله ایران بدون تلافی خواهد ماند، طفره رفت. وزیر خارجه امریکا این اقدام را حمله به کویت توصیف کرد و «ویکر» سناتور امریکایی گفت: وقتی موشک به کشتی کویتی حامل پرچم امریکا اصابت کرد، همانند اصابت آن موشک به پایتخت امریکا است و گام بعدی صلح یا جنگ است که کابینه باید در این مورد پاسخگو باشد. در این حال سخنگویان کاخ سفید و وزارت خارجه امریکا گفتند: این مسأله در آبهای کویت اتفاق افتاده، امریکا حمایت از کشتیهای کویتی در آبهای بینالمللی را برعهدهگرفته و هیچ مسئولیتی در مورد حمله اخیر به عهده ندارد و کویت مسئول حفاظت از کشتیهای خود بوده است. سخنگوی کاخ سفید ضمن نسبت دادن حمله به ایران، گفت: امریکا راههای پاسخگویی به تجاوز ایران به نفتکش دارای پرچم امریکا را بررسی میکند.
روز بعد، ریگان در نطق هفتگی خود گفت: با تهدیدات علیه واحدهای نیروی دریایی و کشتیهای تحت مراقبت آنها در خلیج فارس، در زمان مناسب برخورد خواهد شد. شولتز، وزیر خارجه امریکا نیز گفت: ایران با آزمودن علاقه امریکا به منافعش در خلیج فارس، خود را در معرض خطر تلافیجویانه نظامی امریکا قرار میدهد. امریکا برای دفاع از منافع خود به خلیج فارس رفته و هرگاه صلاح بداند، از منافع خود دفاع خواهد کرد.
سه روز پس از هدف قرار گرفتن نفتکش حامل پرچم امریکا، در روز ۲۷/۷/۱۳۶۶ چهار ناو جنگی امریکا با نزدیک شدن به حوزه نفتی رشادت، به کارکنانی که مشغول بازسازی تأسیسات سکوی نفتی آر-۷ بودند، ۱۰ دقیقه مهلت دادند که سکو را تخلیه کنند و در پی آن سکوی آر-۷ را هدف حملات شدید قرار دادند. ناوهای امریکایی سپس به سوی سکوی آر-۴ (از حوزه نفتی رشادت) حرکت کردند و به کارکنان این سکو نیز ۱۰ دقیقه فرصت دادند که سکو را تخلیه کنند و با گذشت این مهلت، سکوی آر-۴ را نیز زیر آتش شدید قرار دادند. اجرای آتش روی سکوهای حوزه نفتی رشادت تا دو ساعت ادامه یافت. به گفته وزیر دفاع امریکا، در این حمله هزار گلوله ۵ اینچی (۱۲۷ میلیمتری) توپخانه دریایی به طرف سکوهای ایران شلیک شد؛ اقدامی که بیش از ۵۰۰ میلیون دلار برای ایران خسارت به وجود آورد.
رئیس جمهوری امریکا دو ساعت پس از این تهاجم با صدور بیانیهای، سکوهای نفتی رشادت را سکوهایی نظامی اعلام کرد که برای کمک به حمله علیه کشتیهای تجاری مورد استفاده قرار میگرفته است. در بیانیه اضافه شده که این اقدام پس از مشورت با رهبران کنگره و کشورهای دوست انجام گرفت و دفاع مشروع بوده که به رئیس شورای امنیت سازمان ملل نیز اطلاع داده شده بود. سخنگوی کاخ سفید پس از قرائت این بیانیه گفت: امریکا علاقهای به رویارویی نظامی با ایران ندارد و علاقه خود را برای پایان فوری تنشها در منطقه و خاتمه جنگ ایران و عراق از طریق اجرای قطعنامه ۵۹۸ به اطلاع دولت ایران رسانیده است. وزیر خارجه امریکا نیز این حمله را یک پاسخ متناسب با حمله به نفتکش «سی ایل سیتی» دانست و ماجرا را پایان یافته اعلام کرد و گفت ما خیال تشدید جنگ در خلیج فارس را نداریم. وزیر دفاع امریکا نیز حمله به سکوهای رشادت را واکنش متناسب با حمله ایران به نفتکش با پرچم امریکا خواند و افزود خواهان رویارویی بیشتر با ایران نیستیم.
از سوی دیگر، در پی این تجاوز آشکار، رئیس جمهوری اسلامی ایران گفت: «ریگان با این حرکت و حمله به سکوهای نفتی ایران مرتکب اشتباه بزرگی شد و یقیناً مشکلات خود را بیشتر کرد. با این گونه حرکات، دولت امریکا قلدری و چهره خصومتآمیز خودش را در خلیج فارس آشکارتر کرد، زیرا آنها سکوی نفتی و مناطق کاملاً غیر نظامی را مورد حمله قرار دادند و سکوی نفتی را منهدم و منفجر کردند و به اهداف غیر نظامی که امکانات دفاعی هم نداشت، آسیب رساندند. ما قطعاً تلافی خواهیم کرد و این حرکت امریکا را بدون پاسخ نخواهیم گذاشت.» نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران نیز گفت: امریکا با حمله به سکوی نفتی ایران در خلیج فارس که از نظر نظامی دارای اهمیت نیست، قدم جدیدی برای تشنج علیه جمهوری اسلامی برداشت با این خیال که انجام چنین حرکتی میتواند ملتی را مرعوب کند. خندهآورتر از آن، این که تشنجآفرینی تازه خود را به اجرای مقررات سازمان ملل نسبت میدهد. همان طور که آنها پا را از مرزهای خود فرا گذاشتهاند، ما نیز برای خود این حق را طبیعی میدانیم که حد ظرفیت و توانمان در سراسر جهان پاسخ دهیم.
وزارت خارجه ایران نیز در بیانیهای، این تجاوز امریکا را گامی خطرناک که منطقه را در آستانه یک درگیری تمام عیار قرار داد، توصیف و تأکید کرد: امریکا در زمان مناسب با پاسخ قاطع و مقتضی روبهرو خواهد شد. سخنگوی سپاه پاسداران نیز گفت: سیاست ضربه در برابر ضربه از اصولی است که با پایبندی به آن، در زمان و مکان مناسب دشمنانمان را متحمل ضربات جبرانناپذیر خواهیم کرد.
ستاد کل پدافند کشور نیز طی دستورالعملی به سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران ابلاغ کرد تا اطلاع ثانوی تمامی یگانهای ساحلی و دریایی آمادگی مقابله با تهاجمات احتمالی دشمن را داشته باشند. همچنین مسئولان ستاد کل سپاه پاسداران و فرماندهان نیروی دریایی سپاه در جلسهای به بررسی اقدام امریکا و اهداف آن و تدابیر لازم برای افزایش اقدامات دفاعی برای مقابله با تهدیدات امریکا پرداختند.
دولت امریکا روز بعد از تهاجم، در پیامی به دولت ایران (از طریق سفارت سوئیس در تهران)، علت اصلی حمله به پایانه نفتی رشادت را حمله به هلیکوپتر امریکایی و کشته شدن دو خدمه آن ذکر کد. دولت امریکا در پیامی نیز به دولت سوریه دلیل این حمله را تعهد به حمایت از کشتیهای تحت پرچم امریکا و عملیات تحریکآمیز ایران در هفتههای اخیر، چون آتش گشودن به سوی کشتیهای حامل پرچم امریکا و هواپیماها، پرتاب موشک و کاشتن مین در آبهای بینالمللی برشمرد و اقدام خود را عاقلانه و خویشتندارانه اعلام کرد. امریکا در این پیام افزوده هیچ علاقهای به افزایش مقابله نظامی با ایران ندارد. نخست وزیر ایران پس از بازگشت از سوریه به تهران و در جواب پیام امریکا گفت: امریکا از طریق سوریه پیامی به این مضمون داده اگر ایران جوابی ندهد و اقدامی نکند، ما هم حرکتهایمان را متوقف خواهیم کرد… ما جوابی که دادیم، خیلی صریح و روشن بود؛ به این مضمون که ما هیچ ضربهای را بی پاسخ نمیگذاریم…. ما هم بعد از این که ضربه تلافیجویانهمان را وارد کردیم، میگوییم این ضربه آخر است، اما کسی که تشنج را شروع کرده باید به این کارزار پایان دهد.
آقای هاشمی سیاست کاخ سفید را سیاست سردرگم تعبیر کرد، به این دلیل که ادعاها با عمل تطبیق نمیکند. وی گفت: هر تجاوزی را جواب میدهیم و در عمل هم ثابت کرهایم. علاوه بر این جمهوری اسلامی ایران با ارسال پیامهای جداگانه برای دبیرکل سازمان ملل، دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی و رئیس کنفرانس وزیران خارجه جنبش عدم تعهد، خواستار محکومیت امریکا و خروج نیروهای بیگانه از خلیج فارس شد.
شوروی اقدام امریکا را تجاوز نظامی و ماجراجویی خواند و آن را تقبیح کرد. سخنگوی وزارت خارجه چین از افزایش تشنج در خلیج فارس ابراز نگرانی کرد و گفت از اقدام نظامی امریکا علیه سکوی نفتی ایران ابراز تأسف عمیق میکنیم. وی با اشاره به شلیک موشک به نفتکش کویتی، توسعه اقدامات جنگی به کشورهای ثالث را محکوم کرد. دولت انگلیس از اقدام امریکا حمایت کرد و وزیر خارجه بلژیک آن را تأسفانگیز توصیف نمود. ژاپن و فرانسه تلویحاً و برخی کشورهای اروپایی به صراحت از حمله امریکا حمایت کردند. قذافی اعلام کرد در برابر تهاجم نیروهای امریکا که ایران را مورد تهدید قرار داده، لیبی در کنار ایران ایستاده است. وزارت خارجه الجزایر با صدور اطلاعیهای، از حوادث خلیج فارس ابراز تأسف کرد. فیدل کاسترو رهبر کوبا گفت: دولت امریکا از نظر سیاسی باید بهای گرانی برای تجاوز خود بپردازد. از کشورهای منطقه تنها کویت اظهار نظر کرد و آن را اقدام نظامی محدود در پاسخ به حملات ایران در آبهای بینالمللی و قلمرو آبهای کویت به کشتی کشورهای غیر متخاصم توصیف کرد.
تنها به فاصله یک روز از تهاجم امریکا به سکوهای نفتی ایران صبح روز ۲۹/۷/۱۳۶۶، انفجار شدیدی در سواحل جنوبی کویت در منطقه «رأس الزوار» واقع در مرز کویت و عربستان به وقوع پیوست و همچنین نمایندگی هواپیمایی پان امریکن در شهر کویت منفجر شد. این واقعه هنگامی روی داد که یک کاروان از نفتکشهای کویتی تحت پرچم امریکا در حوالی این محل به سوی جنوب خلیج فارس در حرکت بود. منابع کشتیرانی انفجار را ناشی از شلیک موشکی از سوی ایران اعلام کردند، لیکن ایران دخالت در این انفجار را رد کرد. علی آهنی مدیرکل امور سیاسی وزارت خارجه ایران گفت: جمهوری اسلامی ایران مسئول انفجار شنیده شده در نزدیکی «مینا السعود» واقع در کویت نیست… ایران تصمیم گرفته حمله امریکا به دو سکوی نفتی ایران را با ضربه زدن به منافع امریکا و نه منافع کشورهای دیگر تلافی کند.
صبح روز ۳۰/۷/۱۳۶۶ نیز پایانه برون ساحلی بندر الاحمدی کویت هدف یک موشک کرم ابریشم قرار گرفت و دچار آتشسوزی شد. کویت این حمله را به ایران نسبت داد و وزیر دفاع کویت ادعا کرد نیروهای کویتی مستقر در جزیره فیلکه، موشک کرم ابریشم را هنگام پرتاب از شبه جزیره فاو مشاهده کردهاند.
مقامات امریکایی تلافی این حمله را از طرف امریکا منتفی اعلام کردند. ریگان گفت: آنچه ما گفتهایم این است در صورتی که مورد حمله واقع شویم، ما نیز از خود دفاع خواهیم کرد. وی افزود آنچه مسلم است جنگی در بین نیست و کسی نباید دچار وحشت شود. یک مقام پنتاگون نیز گفت: با وجودی که دولت ریگان از حمله اخیر نگران است ولی قصد هیچ گونه اقدام تلافیجویانه را ندارد. سیاست ما کاملاً روشن است، برای حفاظت از کشتیهای با پرچم امریکا آنجا هستیم. سخنگوی وزارت خارجه امریکا نیز این حمله را «تجاوز عریان» خواند و گفت: حمله به طور واضح علیه کویت صورت گرفته است. دولت کویت مختار است پاسخ بدهد.
رادیو بی.بی.سی در بررسی این حمله موشکی گفت: چنانچه حمله امروز ایران به قصد تلافی حمله امریکا به یک سکوی نفتی ایران صورت گرفته باشد، در این صورت سعی ایران به این است که مانع دست زدن امریکا به اقدام تلافیجویانه دیگر باشد. با توجه به این که ایران برای اقدام متقابل آگاهانه یک هدف امریکایی را انتخاب نکرده است، میتوان نتیجهگیری کرد اکنون هر دو طرف با حفظ آبرو خواهند توانست به حملات تلافیجویانه پایان دهند.
آقای هاشمی روز بعد از اصابت موشک به بندر الاحمدی کویت، در خطبه نماز جمعه گفت: اگر کویت بیطرفی خود را در جنگ عراق علیه ایران اعلام کند، ما راه بازگشت را برای کویت باز گذاشتهایم و امیدواریم این ضربات کویت را سر عقل بیاورد.
وی افزود : تاز مانی که امریکا وارد منطقه نشده بود، کشورهای جنوب خلیج فارس و شیوخ منطقه مشکلی نداشتند. حادثهای که برای کویت پیش آمد در صورت عدم حضور امریکا رخ نمیداد. آقای هاشمی سپس به خساراتی که حضور امریکا برای خود آنها داشته اشاره کرد: امریکا در این درگیریها دو هلیکوپتر، دو کشتی و یک کشتی مین روب از دست داده و بیش از ۴۰ نفر کشته داده است و خسارات مالی فوقالعادهای دارد. همچنین اعتبار امریکا از چند جهت مخدوش شده است: با قطعنامه شورای امنیت مخالفت کرده و خشم مسلمانان را علیه خودش تحریک کرده است. آشفتگی اقتصادی که امروز بر دنیا حاکم است ریشهاش در نیویورک است. تعبیر کارشناسان روشنضمیر دنیا این است که امریکا الآن قابل ترحم است. یعنی آنقدر تحقیر شده و ابهتش شکسته که قابل ترحم است. آقای هاشمی در پایان افزود: ما واقعاً جنگ نمیخواهیم و جمهوری اسلامی ایران نه در جنگ پیشقدم بوده و نه در زدن شهرها یا استفاده از سلاحهای شیمیایی و همچنین حمله به کشتیها در خلیج فارس.
در مجموع امریکا با حضور نظامی خود در خلیج فارس و حمایت از حملات عراق که ریشه بحران و ناامنی محسوب میشد، موجب تشدید بحران و پیچیده شدن اوضاع خلیج فارس شد. عراق و امریکا با بحرانی کردن منطقه کوشیدند توجه کشورهای صنعتی را به خلیج فارس معطوف ساخته و آنها را مجبور کنند نقش قابل توجهی به اصطلاح در حفظ جریان آزاد نفت از منطقه ایفا کنند. مقامات ارشد امریکا با سفر به منطقه و کشورهای اروپایی، سران اروپا را متقاعد کردند ناوهای جنگی یا کشتیهای مینروب خود را به منطقه اعزام کنند. انگلستان بعد از امریکا بیشترین نیرو را در منطقه داشت که علاوه بر مشارکت در مینیابی با ثبت مجدد یک نفتکش کویتی در انگلستان به اسکورت آن در خلیج فارس پرداخت. از فرانسه هم ناو هواپیمابر «کلمانسو» به همراه چند کشتی جنگی دیگر در منطقه فعال بود. کشورهای ایتالیا، هلند و بلژیک نیز در خلیج فارس تعدادی کشتی جنگی و مینروب داشتند. آلمان غربی که تقاضای واشنگتن را برای ارسال کشتی مینروب به خلیج فارس رد کرده بود، موافقت کرد با استقرار نیروی جدید در دریای مدیترانه، فرصت لازم را برای امریکا در استفاده بیشتر از نیروهای خود در خلیج فارس فراهم آورد. ژاپن نیز ضمن حمایت مالی، طرح نصب سیستم هشداردهنده در خلیج فارس را ارائه کرد و تلاش نمود با نصب آن، به کشتیهایی که در این منطقه تردد میکنند، در زمان وجود خطر هشدارهای لازم را بدهد.
جدا از متحدان اروپایی امریکا، روابط مسکو و واشنگتن نیز تحت تأثیر تحولات خلیج فارس قرار داشت. بر اساس گزارشی که یونایتدپرس منتشر کرد: «نیروی دریایی امریکا و شوروی به دنبال برخورد نفتکش بریجتون به مین (۲/۵/۱۳۶۶)، درزمینه خطرهای احتمالی در خلیج فارس و جمعآوری مینها به طور مرتب با همدیگر همکاری اطلاعاتی میکنند.» همچنین امریکا اقدامات گستردهای برای تقویت نیروهای خود در خلیج فارس به عمل آورد. آنها با تصویب قانونی، دامنه حمایت خود را از کشتیهای کویتی تحت اسکورت، به کشتیهای دیگر امریکایی گسترش دادند و اعلام کردند در صورت درخواست کمک از سوی سایر کشتیها، امریکا به کمک آنها هم خواهد شتافت. امریکا برای استقرار نیروهای خود در منطقه، یک پایگاه نظامی در بحرین ایجاد کرد. تجاوزات هوایی این کشور به حریم هوایی شهرهای جنوبی ایران افزایش یافت طوری که هر هفته گزارشهایی از رؤیت هواپیماهای امریکایی مخابره میشد.
نیروهای امریکایی در کنار انتشار گزارشهایی مبنی بر محاصره و مینگذاری بنادر ایران، تمرینهایی برای پیاده شدن در سواحل ایران انجام دادند. تعدادی دلفین آموزش دیده نیز برای یافتن مین، به آبهای خلیج فارس آورده شد. حلقه اقدامات نظامی امریکا با اعزام زیردریایی هستهای به منطقه تکمیل شد. نیویورک تایمز نوشت: «در حال حاضر دو گروه از زیردریاییهای نیروی دریایی امریکا در دریایی عمان حضور دارند و منتظر فرمان حمله ریگان برای حمله به هدفهایی در ایران هستند.» روزنامه ملیت چاپ ترکیه نیز خبر داد که امریکا دستگاههای جدیدی روی آنتن اصلی پایگاه اینجرلیک در ترکیه نصب کرده تا با تغییر جهت ۳۶۰ درجه به کنترل بحران در منطقه خلیج فارس کمک کند.
در مجموع گسترش جنگ در خلیج فارس و خطرات ناشی از آن به حضور و همکاری نظامی گسترده شرق و غرب با سه نوع نظام و ایدئولوژی متعارض: کمونیستی در شوروی، سرمایهداری در غرب و سنتی پادشاهی در کشورهای منطقه، انجامید. آنها از انقلاب اسلامی و گسترش آن احساس خطر میکردند. حضور گسترده نظامی آنها در منطقه که هر روز بر میزان آن افزوده میشد، عملاً جبهه جدیدی برای جمهوری اسلامی در مرزهای آبی جنوب به وجود آورد؛ جبههای که توانایی نظامی آن را تجزیه و درآمدهای ارزی و اقتصادی کشور را به طور کامل تهدید میکرد. توان نظامی و وضعیت اقتصادی و موقعیت بینالمللی ایران به هیچ وجه قابل مقایسه با عراق نبود.
اوج جنایت
دوازدهم تیر ۱۳۶۷ لحظاتی بعد از تیک آف هواپیمای ایرباس آ- ۳۰۰ هواپیمایی ملی ایران به شماره ۶۵۵، در صفحه مانیتور ناو پیشرفته وینسنس، این هواپیما مسافربری نمایان شد. هر دانشجوی ساده نظامی میداند که به طور کلی همه هواپیماهای مسافربری از کدهای شناخته شدهای استفاده میکنند که با هواپیماهای نظامی متمایز میشوند. هواپیمای مسافربری ایرباس ایران نیزکه با ۲۹۰ مسافر و ۱۰ خدمه در کالیدور رسمی بینالمللی در حال پرواز بود، روی فرکانس ۶۷۶۰ به عنوان کد (آیافاف) هواپیماهای غیرنظامی قرار داشت تا به راحتی در هر رادار سادهای قابل تشخیص باشد اما ناو امریکایی وینسنس با طول موج نظامی به هواپیما مسافربری اخطار داد!
سرانجام فشردن دگمه شلیک که تنها افسران ارشد مجاز به فشردن آن هستند، آخرین مرحله آغاز تراژدی خونباری است که در آبهای خلیج فارس رقم میخورد. بلافاصله دو موشک به فاصله کمتر از چند ثانیه به سمت هدف تعیین شده شلیک میشود، موشکها هر لحظه به هدف تعیین شده نزدیک و نزدیکتر میشود.
عاقبت ساعت ۹:۵۴:۴۳ دقیقه موشکها به هواپیمای مسافربری اصابت میکند و ۲۹۰ مسافر بی گناه را به کام مرگ میکشاند. ساعاتی بعد تلویزیون جمهوری اسلامی ایران تصاویر هولناک مسافران بیگناه را که مظلومانه در گوشه و کنار دریا پراکنده شده بودند، به نمایش گذاشت. اجساد شهدا در میان اشک و آه مردم از آب گرفته شد و در مقابل دوربینهای تلویزیونی به افکار عمومی جهان نمایش داده شد.
هنگام بازگشت ناو وینسنس به سواحل ساندیهگو از کاپیتان راجرز و خدمه همراهش همانند قهرمانان جنگ استقبال و به فرمانده این ناو مدال شجاعت اهدا شد!
۱۵ روز بعد اما ایران به صورت رسمی قطعنامه ۵۹۸ را در ۲۷ تیر ۶۷ پذیرفت و چند روز بعد جنگ رسماً پایان یافت.