شما اینجا هستید : خانه » آرشیو نشریه » شماره 5 » از دانشگاه استعماری می ترسیم

سرمقاله

از دانشگاه استعماری می ترسیم

چکیده از دانشگاه استعماری می ترسیم :

پس از بازگشایی دانشگاه‌ها در سال 1361، تندروترین طیف جریان چپ بر دانشگاه‌ها حاکمیت یافت و در دهه 60 هر وزیر علومی تنها آن مقدار ارج و قرب داشت که به ساز جوانان احساساتی تحکیم وحدتی برقصد. در اواخر دهه 60 هر چند که با روی کار آمدن دولت هاشمی‌رفسنجانی، راست‌ها قدرت گرفتند اما وزارت علوم به مصطفی معین رسید تا او سنگ بنای حاکمیت تجدیدنظرطلبان را در وزارت علوم بگذارد. بورسیه‌های فله‌ای به اعضای سابق و لاحق دفتر تحکیم وحدت داده می‌شود تا آنها به انگلستان رفته و در مهد پوزیتیویسم به تحصیل علوم‌انسانی و یا دیگر علوم بپردازند.

از دانشگاه استعماری می ترسیم

۱- پس از بازگشایی دانشگاه‌ها در سال ۱۳۶۱، تندروترین طیف جریان چپ بر دانشگاه‌ها حاکمیت یافت و در دهه ۶۰ هر وزیر علومی تنها آن مقدار ارج و قرب داشت که به ساز جوانان احساساتی تحکیم وحدتی برقصد. در اواخر دهه ۶۰ هر چند که با روی کار آمدن دولت هاشمی‌رفسنجانی، راست‌ها قدرت گرفتند اما وزارت علوم به مصطفی معین رسید تا او سنگ بنای حاکمیت تجدیدنظرطلبان را در وزارت علوم بگذارد. بورسیه‌های فله‌ای به اعضای سابق و لاحق دفتر تحکیم وحدت داده می‌شود تا آنها به انگلستان رفته و در مهد پوزیتیویسم به تحصیل علوم‌انسانی و یا دیگر علوم بپردازند.
۲- در دوره دوم خرداد، مصطفی معین پس از ۴ سال به وزارت علوم بازگشت و تیم تندرویش را نیز به همراه داشت؛ تیمی که وزارت علوم را مقر عملیات روانی علیه کلیت نظام کرده بودند. در واقع بورسیه‌های انگلیسی جواب داده بود و تندروهای سکولار شده این بار می‌خواستند از این سوی دیوار بیفتند. خانیکی، ظریفیان، میلی‌منفرد ، توفیقی و … اعضای یک تیم بودند که فاجعه کوی دانشگاه و آشوب و بی‌بندوباری در دانشگاه‌ها تنها بخشی از عملکرد آنها بود. ماجرای کوی دانشگاه به عنوان یک بحران امنیتی در وزارت علوم و وزارت کشور دوران اصلاحات طراحی و اجرا شد و ۵ روز خیابانهای تهران آشوب زده شد. جالب آن که یکی از عوامل اصلی این ماجرا، پس از فروکش کردن التهابات، با بورس تحصیلی راهی خارج شد و هم اکنون عضو هیات علمی دانشگاه تهران است!
۳- رهبری نظام همیشه دانشگاه را بخشی از حاکمیت و به دور از اعمال سلیقه دولت‌ها و جریان‌های سیاسی می‌دانند و از اینجا است که شورای عالی انقلاب فرهنگی بنیان نهاده و این شورا متکفل امور دانشگاه‌ها شد. تجدیدنظرطلبان اما از ابتدا با این شورا میانه خوبی نداشتند و گاهی آن را محافظه‌کار و گاهی رادیکال توصیف می‌کردند. شورای عالی انقلاب فرهنگی هم در مقابل تندروها سکوت نمی‌کرد؛ همین شد که دولت دوم خرداد لایحه‌ای را برای محدودیت و عملاً حذف شورای عالی انقلاب فرهنگی به مجلس ششم برد و این مجلس نیز آن را پسندید و چشم بسته تصویب کرد. این لایحه اما پشت سد شورای نگهبان باقی ماند و مصطفی معین که ادامه مأموریتش برای نابودی روحیه علمی در دانشگاه‌ها را غیرممکن می‌دید و اغتشاشات پی‌درپی هم اعتماد به او را به پایین‌ترین درجه رسانده بود، استعفا کرد. خاتمی، فرجی‌دانا رئیس وقت دانشگاه تهران را به عنوان وزیر معرفی کرد اما در مجلس ششم تندروها او را نمی‌خواستند، لقب رذل به فرجی‌دانا دادند. جعفر توفیقی گزینه بعدی بود که در دو سال آخر دولت خاتمی راه معین را ادامه داد.
۴- جریان حاکم بر وزارت علوم در دوران سازندگی و دوم خرداد، تمام تلاشش را برای یک‌دست کردن گروه‌های علمی و پاکسازی هیأت علمی‌های دانشگاه‌ها از اساتید متعهد به کار برد. قرار بر این بود که تمامی گروه‌ها در اختیار تندروهای چپ باشد و اگر قرار است فردی دیگر در هیأت علمی حضور یابد، رجحان به سکولار و بی‌خط‌ها باشد! این مسیر در حدود ۲۴ سال حاکمیت جریان چپ بر دانشگاه‌ها پی‌گرفته شد.
۵- روز ۱۶ آذر ۱۳۸۳ روز تاریخی‌ای برای دولت خاتمی بود و آنها در واقع کارنامه ۸ ساله‌شان را دریافت کردند. دانشجویان تندرو در حضور توفیقی و فرجی‌دانا، خاتمی را هو کردند و رئیس‌جمهوربه آنها گفت «آدم باشید و الا دستور می‌دهم بیرونتان کنند.» آنها هم بیرون رفتند و درب دانشگاه تهران را از جا کندند! این اتفاقات غم‌انگیز بدرقه خاتمی در دانشگاه بود. چند ماه بعد نیز مصطفی معین با حکم حکومتی تأیید صلاحیت و روانه کارزار انتخابات نهم ریاست‌جمهوری شد که با رأی پایینی ناکام ماند و تقریباً برای همیشه عرصه سیاست را ترک گفت.
۶- با ظهور دولت نهم، راه دیگری در پیش گرفته شد. حلقه بسته مدیریت در دانشگاه‌ها شکسته شد و حدود ۱۸ هزار نفر در عرض ۸ سال به عضویت هیأت علمی دانشگاه‌ها درآمدند. فضای سیاست‌زده دانشگاه تبدیل به فضای رقابت علمی شد و نتیجه آن شد که رشد علمی کشور به روایت بیگانگان یازده تا سیزده برابر افزایش یافت.
۷- به هر دلیلی زمانی که آقای حسن روحانی رئیس‌جمهور شد، مجموعه دولتش و خود رئیس‌جمهور باور نداشتند که حتی یک نقطه سفید در کارنامه ۸ سال گذشته باشد و می‌گفتند که مشغول آواربرداری هستیم! در میان روشنی پیشرفت علمی کشور به اندازه‌ای بود که رهبر معظم انقلاب به منکران این پیشرفت ، پیشنهاد رفتن به تور علمی را دادند!
۸- در سهمیه‌بندی وزارتخانه‌ها، وزارت علوم سهم رادیکال‌ترین بخش جبهه اصلاحات شد. میلی‌منفرد به عنوان وزیر علوم معرفی شد اما پس از پخش فیلمی از او در میان فتنه‌گران با اختلاف زیادی نتوانست رأی بیاورد. سپس نوبت توفیقی بود که مجدداً سرپرست وزارت علوم گردد اما او که قلع و قمع نیروهای انقلابی را در دانشگاه‌ها آغاز کرده بود، نتوانست مأموریتش رابه پایان برد و کار را به فرجی‌دانا که به تازگی از کانادا برگشته بود، سپرد و خود به وزیر در سایه بودن اکتفا کرد. توفیقی، میلی منفرد، سمنانیان، امی، صدیقی، خانیکی و ظریفیان گروهی بودند که گرچه وزارت اطلاعات دولت روحانی صلاحیت تعدادی از آنها را برای تصدی سمت‌های کلیدی در دولت تایید نکرده بود اما با تقسیم کار صورت گرفته، مجری در پرده وزارت علوم شدند.
۹- التهاب در دانشگاه‌ها، کتمان و انکار پیشرفت علمی،‌ تهمت و دروغ به نخبگان جوان کشور، رابطه بازی و قبیله‌گرایی تنها بخشی از کارنامه کمتر از یک سال گذشته اهالی ساختمان ۱۶ طبقه شهرک غرب است. امید که این روند اصلاح گردد.
۱۰-  امام(ره) می‌فرمایند ما از حصر اقتصادی نمی‌ترسیم، از دانشگاه استعماری می‌ترسیم.

ارسال دیدگاه


9 + هفت =

رفتن به بالا