برشی از خاطرات آیتالله مصباح یزدی درباره تأثیرات افکار دکتر شریعتی قبل و پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پاسداری از مرزهای ایدئولوژیک
چکیده پاسداری از مرزهای ایدئولوژیک :
سالهای ابتدایی دهه 50، اوج دوران بروز و ظهور شریعتی در جامعه ایران بود. شریعتی با ادبیات و بیان جذاب و جوانپسندش و به مدد تریبون «حسینیه ارشاد»ی که شهید مطهری پایش را به آنجا باز کرده بود، به یکی از چهرههای خطدهنده جوانان تبدیل شده بود. «حرفهای نو»ی شریعتی کمکم مخالفینی پیدا کرد. یک طیف همانهایی بودند که اساساً با «خط مبارزه» میانهای نداشتند و منتقدان طیف تز مبارزه با رژیم شاه بودند. این جریان بیشتر شامل روحانیون سنتی و بدنه هوادار آنها بودند و «اسلام غیرسیاسی» را نمایندگی میکردند. آنها در دهه 50 در دو قضیه کتاب «شهید جاوید» و «دکتر شریعتی» مرزبندی پررنگی با انقلابیون پیدا کردند و به «ولایتیون» معروف بودند. ولایتیون بیش از آنکه تضاد خود را با رژیم و طاغوت تعریف کنند، محور تضاد را با «انقلابیون» تعریف کردند. وهابی، سنی و مشرک از معروفترین برچسبهایی بود که این جریان نثار شریعتی میکردند. طیف دوم منتقدان افکار شریعتی را بخشی از بدنه مبارزان و انقلابیون تشکیل میدادند که از شاگردان و دوستداران امام محسوب میشدند و «اسلام سیاسی» را نمایندگی میکردند. آنها معتقد بودند مباحث مطرح شده توسط شریعتی ایرادات مبنایی دارد و منجر به انحراف نسل جوان از اسلام اصیل فقاهتی میشود. آنها با وجود اعتقاد به حفظ تضاد اصلی با رژیم شاه، مطرح شدن شریعتی بین جوانان و مرجع فکری شدن او را با توجه به انحرافات مبنایی فکریاش؛ خطرناک تشخیص میدادند و معتقد به نقد افکار شریعتی برای پاسداری از مرزهای ایدئولوژیک و اعتقادی و آگاهسازی دانشجویان و طلاب جوان بودند. شهید مطهری، آیتالله خزعلی و آیتالله مصباح از جمله این افراد بودند. این نگاه آنها مورد انتقاد بخش دیگری از مبارزین و انقلابیون قرار گرفت که معتقد بودند به خاطر امکان سوء استفاده رژیم از این اختلاف، نقد افکار شریعتی را نباید فعلاً در دستور کار قرار داد. افرادی چون شهید بهشتی و آیتالله خامنهای از جمله این افراد بودند. با پررنگ شدن مباحثی مثل اسلام منهای روحانیت و رواج اسلامشناسیهای ذوقی و شخصی در سالهای ابتدایی انقلاب و شکلگیری گروههایی مثل فرقان که برپایه افکار شریعتی بنا شده بود، ثابت کرد آفت و آسیبی که منتقدان انقلابی شریعتی نسبت به آن هشدار میدادند، بجا و درست بود. آنچه در ادامه میآید، خاطراتی از آیتالله مصباح یزدی در تشریح فضای آن دوران است:
