گفتوگو با جاوید، یکی از اعضای تیپ فاطمیون
می گویند برای پول آمدهاید اما ما آمدهایم که جان بدهیم!
چکیده می گویند برای پول آمدهاید اما ما آمدهایم که جان بدهیم! :
ابتدا خودتان را معرفی کنید؟ بسم الله الرحمن الرحیم، جاوید هستم، بیست و سه ساله، سه خواهر دارم به همراه خودم که پسر بزرگ خانواده هستم. بعد از اینکه دیپلم را گرفتم، به علت اینکه خانواده نمیتوانست دوری من را تحمل کند، رفتم سراغ کار خیاطی. البته در دوران تحصیل هم کار خیاطی میکردم و وقتی که مجبور شدم درسم را رها کنم، در کار خیاطی کاملاً استاد شده بودم. مدتی مشغول به کار خیاطی بودم تا اینکه یکی از دوستان گفت: سوریه درگیری شده است و برای دفاع از حرم بیبی- حضرت زینب(س)- بچههای مهاجر را اعزام میکنند. جویا شدیم که چه شرایطی دارد و متأسفانه چون مشغله کاری داشتم، نتوانستم آن موقع بروم، اوایل هم خانواده راضی نبودند؛ تا اینکه عمویم به سوریه آمد. از مرخصی که برگشت، به او اصرار کردم که من هم میخواهم بیایم سوریه، اوضاع آنجا چطور است؟ شما آنجا چکار کردید؟ چه جوری بود؟ عمویم اولین بار بود که به سوریه اعزام شده بود، میگفت: حرم بیبی واقعاً مظلوم است. حرم حضرت زینب(س) واقعاً در مقایسه با حرم ائمه دیگر مثلاً حرم امام رضا(ع) واقعاً کوچکتر است. یک جورایی به دلم افتاد که بروم جنگ. جهاد است دیگر! گفتم من هم بروم یک خدمتی کرده باشم. اوایل که خانواده اجازه نمیدادند؛ خیلی اصرار کردم تا اینکه عمویم به آنها گفت موردی ندارد، بگذارید بیاید. بعد از اینکه آمدیم سوریه، تا رسیدیم، اینجا درگیری بود. تقریباً یک ماه شب و روز درگیری داشتیم.
