دکتر منصور کبگانیان:
عناصر پشت پرده فتنه جدید را کلید زده اند
چکیده عناصر پشت پرده فتنه جدید را کلید زده اند :
در آخرین دقایق انتشار <رمزعبور>، به دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی در خیابان فلسطین رفتیم تا پای مصاحبه با دکتر منصور کبگانیان بنشینیم، اگر چه عضو شورایی بود که با وزیر علوم و رئیسجمهور بر سر یک میز مینشست، اما سخنانش صریح و بیتعارف بود؛ میگفت به رئیسجمهور گفتم شما که با شعار اعتدال رأی آوردهاید چرا...

بهتر است نگاهی بیاندازیم به انتظاراتی که مقام معظم رهبری از دانشگاه و فضای علم و دانش کشور دارند، با توجه به انتظارات ایشان و وجود نهادهایی چون شورای عالی انقلاب فرهنگی، چه چهارچوبی را میتوان برای فعالیت در این فضا در نظر گرفت.
با توجه به مطالبات مقام معظم رهبری و خطیر بودن موضوع علم و فنآوری در کشور، علیرغم اختلاف سلیقهای که با وزیر علوم و تحقیقات و فنآوری داشتم، با این حال جز اولین درخواستکنندگان ملاقات با آقای فرجی دانا بودم.
در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی یادداشتی به ایشان دادم و متذکر شدم که برخی موارد لازم است تا هرچه زودتر مطرح شود و لازم است جلسهای به اتفاق داشته باشیم.
این جلسه هم در همان چند روز اول وزارت ایشان برگزار شد و بنده در این جلسه دو نفره که به درازا هم کشید شد، برخی مسائل را که احساس میکردم ایشان تجربه ای در آن زمینه ندارند، با ایشان در میان گذاشتم.
به خصوص بعضی مسائل که بعد ملی داشت لازم دیدم که به عنوان عضو شورای انقلاب فرهنگی کمک کنم و کمک کنیم تا خلاهای موجود را حل کنیم.
دو موضوعی که در خصوص آقای فرجی دانا مطرح بود این بود که اولا ایشان تجربه مدیریتی در چنین سطحی نداشتند و ثانیا میان مسئولیتهای اجرایی ایشان تاکنون، چند سالی وقفه و فاصله افتاده بود.
در این ۱۰ سال اتفاقات زیادی در حوزه علم و فنآوری افتاده بود و همین امر انگیزه بنده را برای مطرح کردن این موضوعات با ایشان دوچندان کرده بود.
اولین نکتهای در جلسه مطرح کردم این بود که در جمهوری اسلامی برای مقاومت در برابر هجمههای وسیع جهانی علیه کشور و حفظ روحیه استقلال طلبی، پرچم علم و فنآوری تنها دست وزیر علوم نیست بلکه رئیسجمهور نیز سکان هدایت علم و فنآوری را در دست ندارد و پرچمدار علم و فنآوری رهبری هستند.
این موضوع برای ایشان با ارائه مثالهای متعددی مطرح کردم. به عنوان مثال در خصوص فنآوری هستهای، کشور های صنعتی حتی داشتن علم و فنآوری صلح آمیز را برای ما بر نمیتابند اما بمب اتمی را برای خودشان مجاز میدانند و عرصه علم، عرصه ای است که میتواند به خط قرمزهای آنان نزدیک شود و حساسیت رهبری به همین دلیل است.
دشمن خیلی علاقه مند بود که فنآوری موشکی را هم در دستور کار مذاکرات قرار دهد اما رهبری اجازه چنین کاری را ندادند. فنآوریهای دیگری از قبیل فنآوری فضایی، فنآوریهای نانو تکنولوزی و بیوتکنولوزی، مواردی هستند که اهمیت استراتژیکی دارند، خصوصا آنکه در زمان جنگ ۸ ساله، آسیبهای فراوانی در حملات شیمیایی دشمن دیده بودیم.
به ایشان متذکر شدم که در هر کدام از این موارد اگر حمایتهای همه جانبهی رهبری نبود، همه ظرفیتهای علمی کشور به تعطیلی کشیده شده بود. به عنوان مثال در صنعت خودرو که صنعتی راهبردی نیست، با یک بدهبستان میان کمپانی پژو و وزارت صنایع دولت اصلاحات، این صنعت تعطیل و طراحی خودروی ملی ما متوقف شد. بعد از آن هم تمام نخبگانی که در طراحی خودروی ملی فعالیت میکردند، جذب کمپانیهای خارجی شدند. این وضعیت صنعت خودروی ما بود که خودکفایی در آن اهمیتی برای غرب نداشت، چه رسد به صنایع راهبردی که اجازه حرف زدن درباره آن را هم به ما نمیدادند.
به آقای فرجی دانا به عنوان وزیر علوم این نکات را متذکر شدم و از ایشان خواهش کردم که حتما درخواستی برای ملاقات با رهبری داشته باشند، چرا که در گذشته نصایح رهبری و گرهگشایی ایشان در مسائل علمی را دیده بودم که چطور به اشاره ای مشکلات اساسی را حل میکردند و موانعی که بعضا به دلیل برخی نگاههای مدیریتی ایجاد میشد را کنار میزدند.
مقام معظم رهبری به دلیل اینکه پرچمدار علم و فنآوری هستند به مسائل مربوط به علم و فنآوری شدیدا حساسیت دارند.
با این حال ملاقات فردی وزیر علوم با رهبر انقلاب هیچ گاه اتفاق نیافتد و جای تعجب هم داشت، چراکه زمانی که بنده معاون پژوهشی وزارت علوم بودم، دیده بودم که در صورتی که گزارش های ما با تاخیر مواجه بود، ایشان پیگیر میشدند و مطالبه میکردند. حتی از برخی گزارش ها ایراد میگرفتند و پرسشهایی را درباره آنها مطرح میکردند که این نشان میداد فعالیت علمی کشور توسط رهبری رصد میشود و حوزه فرهنگ و علم را از حوزه های اصلی نظام میدانند.
دو ماه بعد از یکی از معاونان ایشان، پیگیر جلسه وزیر علوم با رهبری شدم تا در صورتی که درخواستی از سوی آقای فرجی دانا برای ملاقات شده، در جهت تسریع آن اقداماتی را انجام دهم. البته استنباط من این بود که وزیر علوم این موضوع را فراموش کرده اما بعد از چند هفته و پیگیری مجدد از همان شخص، متوجه شدم که وزیر علوم اعتقاد دارد که نباید وقت رهبری را گرفت.
بعضی فکر میکنند که وقتی رهبری در خصوص جدی بودن موضوع علم و فنآوری و توسعه آن در کشور تاکید میکنند، این فرمایش بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد. با این حال رهبری اخیرا در دیدار با اساتید کشور در ماه مبارک رمضان فرمودند که یک تور علمی برای مسئولان گذاشته شود تا با دستآوردهای علمی کشور آشنا شوند و بدانند که پای میز مذاکره دست خالی نیستند.
اجازه دهید در این زمینه مثالی بزنم. بنده از سال ۱۳۴۹ به عنوان دانشجو وارد دانشگاه شدم و تاکنون یعنی قریب به ۴۴ سال است که در دانشگاه صنعتی امیرکبیر، حضور مستمر دارم و همیشه فکر میکردم که به فعالیتهای دانشگاه، نقاط ضعف و قوت و اقداماتی که انجام میشود، اشراف کامل دارم. تا اینکه در زمانی که معاون پژوهشی دانشگاه شدم، یکی از اساتید از بنده دعوت کرد تا در زیرزمین مرکز تحقیقات، از پروژه استراتژیکی که در حال اجرا بود دیدن کنم. در حین ارائه این پروژه از سوی این استاد محترم، ناگهان به من اشارهای کرد و گفت که در همین مکانی که شما ایستادهای، دو سال پیش رهبری با محافظانشان آمدند و من این گزارش را خدمت ایشان ارائه کردم.
بنده این را میگویم که رهبر انقلاب از من که تمام زندگی ام در حوزه علمی سپری شده، اشراف بیشتری نسبت به دانشگاه و فعالیت های علمی دارند و همه این ها را به وزیر علوم یادآوری کردم.
رهبری علاوه بر اینکه مسئله تولید علم را سیاست گذاری میکنند، در برخی موارد که کار با مشکل مواجه میشود، وارد عرصه عمل هم میشوند و حتی بودجه پژوهشی را پیگیری میکنند.
بعدها که معاون پژوهشی وزیر علوم شدم، با توجه به ارتباطهایی که برقرار شد متوجه این مساله شدم که اگر مرکز تحقیقات برخی از دانشگاههای ما در کشور چند روز تعطیل شود، بخشی از حوزه دفاعی ما با مشکل مواجه میشود.
در این یک سال اخیر، آسیب هایی را در حوزه آموزش عالی مشاهده کردیم و تمام تلاشمان در جهت رفع آن بوده، اما برخی دوستان اهمیت لازم برای آن قائل نیستند. متاسفانه در کشور ما برخی که به توسعه به مفهوم غربی اعتقاد دارند، فکر میکنند که خیلی عقب افتادهایم و باید فقط به فکر رسیدن به غربی ها باشیم در حالی که اگر درست حرکت کنیم، نه تنها عقب افتادگی به وجود آمده را جبران میکنیم، بلکه پیشتازی را هم باید به دست بگیریم، چراکه دسترسی و اعتقاد به وحی، احادیث و روایاتی داریم که انتهای راه را مشخص کرده و اگر این کار انجام ندهیم، ظلمی مضاعف به کشور و مکتبمان کردهایم.
به فرمایشات رهبری اشاره کردهاید که به عنوان نمونه فرموده بودند که برای مسئولانی که نسبت به پیشرفت علمی کشور بیاطلاعند، تورهای علمی برگزار کنید. شاید عدهای از شخصیتها و مسئولان بی اطلاع هستند اما نمودهایی وجود دارد که برخی درصدد انکار این پیشرفتها هستند. چه انگیزهای برای انجام چنین اقداماتی وجود دارد و چه تبعاتی را در داخل برای ما خواهد داشت؟
در میان افراد جامعه اکثریتی وجود دارد که فرمایشات رهبری را رصد، درک و اجرایی میکنند که به عنوان نمونه میتوان از شهدای هستهای در این زمینه نام برد که کار در عرصه علمی را خدمت به امام زمان (عج) میدانستند. دسته ای هم به پیشرفت علمی و اهمیت آن آگاهند اما خودشان را به ندانستن میزنند. اینها اقلیتی هستند که به دلایلی مغرض هستند، البته میتوان خوشبینانه آنها را غرب زده دانست؛ ولی اکثریتی که وجود دارند و برخی از آنها گاهی مخالفت میکنند، عمدی نیست و وظیفه رسانهها روشنگری در این زمینه است تا اینها بفهمند که فنآوری هستهای چه برکتی برای کشور دارد. اقتدارزایی و ثروت زایی آن تا چه حد است. این که عدهای کمپین راه می اندازند تا این گونه القا کنند که فنآوری هستهای چه دستاوردی برای ما دارد، مغرض هستند یا غرب زده هستند و راهی هم برای توجیه آنان وجود ندارد، چراکه کسی را که خودش را به خوابزده نمیشود از خواب بیدار کرد.
برای آن دسته ای که آگاهی ندارند و در خواب هستند، وظیفه داریم جلساتی بگذاریم تا حساسیت آن را همه درک کنند و بفهمند که در این جهان کس دیگری نیست که ما را یاری کند، خصوصا کشورهای صنعتی که تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند تا ما را محدود کنند. ما باید در زمانی که با دنیا مذاکره میکنیم، آنقدر دستمان پر باشد که تا احساس ضعف نداشته باشیم.
ما اگر به عنوان مثال همین فناوری هستهای را نداشتیم، میآمدند وقت بگذارند و با ما مذاکره کنند؟چطور کشورهای دیگر رئیسجمهورشان پنج سال در نوبت ملاقات با رئیسجمهور آمریکا میماند.
یا ززمان محمدرضاشاه را که به یاد داریم، افتخار میکرد بعد از دو سال فرصت شده تا به دست بوسی رئیسجمهور آمریکا برود. حتی معاون رئیسجمهور امریکا با او ملاقات میکرد و خیلی کوتاه هم رئیسجمهور را می دید.
آقای دکتر به دستاوردهای فعالیتهای علمی کشور در فضای دانشگاهی کردید قاعدتا یکی از نیازهایی که جامعه دانشگاهی کشور بتواند به آن اهداف و ماوریت های علمی خودش دست پیدا کند این است که از یک سری حواشی به دور باشد. یعنی ما محیط دانشگاهها را یک محیط علمی برای سعی و تلاش و کوشش در همه عرصه ها بدانیم. از طرف دیگر ممکن است فیتیله فعالیتهای علمی پایین کشیده شود و یک سری فعالیتهای سیاسی جایگزین آن شود. آیا میشود این را هم یک احتمال دانست که افرادی میخواهند این فعالیت ها کمرنگ شود و به گوشه ای برود دوست دارند ماموریتها و اهداف دیگری را در محیط دانشگاهی پیاده کنند.
سوال شما مرا به قسمت دوم عرایضم که می خواستم وارد شوم هدایت کرد. برای این موضوع من کمی میخواهم مساله را باز کنم و در انتها به سوال شما پرداخته شود. ببینید اگر سخنرانیهای مقام معظم رهبری را رصد کنید، تعداد استفاده از واژه های «علم» «فناوری» «صنایع دانشبنیان» «اقتصاد مقاومتی» « نقشه جامع علمی» اگر این واژه ها را جستجو کنید متوجه نقش رهبری میشوید. در این ۱۰ سال اخیر، تحولات بزرگی در حوزه علم و فناوری در کشور رخ داده است. این تحولات به قدری گسترده شده که سازماندهیهای جدیدی نیاز دارند. یادم نمیرود وقتی دانشجوی لیسانس بودم در سال ۵۰ یا ۵۱، که وقت پروژههای علمی بود، علاقه داشتم به امور راهبردی. یکی از اساتید گفت که قرار است طراحی و ساخت یک زیردریایی را برعهده بگیرد به من هم گفت برویم کار کنیم. من هم با خودم گفتم پروژه فارغ التحصیلی خوبی میشود. یک سال تمام پشت درب اتاق ایشان میرفتم و مدام میگفتند صبر کن، در نهایت به من رک گفت :«فلانی! آمریکایی ها نمیگذارند چنین کاری در ایران انجام شود تو برو سراغ کار دیگری.»
بعد از انقلاب حرکتهایی انجام شد و الان این گسترش طوری بوده که مثلا حدود ۱۰ سال پیش، حضرت آقا یک ساختار جدید به حوزه آموزش عالی ما اضافه کردند. مثل معاونت علم و فناوری. چون گاهی اوقات زیرساختها کشش ندارند و باید تکمیل شوند. در این حوزه علم و فناوری سه امر کلان وجود دارد. یکی حوزه آموزش عالی، یعنی علم و فناوری در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی. همه علم و فناوری در آموزش عالی خلاصه نمیشود. یک حوزه بسیار جدی تر بعد از دانشگاههاست. اتفاقا ما در نقشه جامع علمی بیشتر به همین بخش پرداختیم.
برگردیم به روزهایی که از وزارت علوم استعفا داده بودم و منتظر بودم که بیشتر بر نقشه جامع علمی وقت بگذارم. خبرنگاری از من پرسید که بزرگترین آسیب علم در کشور ما چیست؟ گفتم علم نسبتا خوب تولید میشود اما در ایران مشتری و بازار ندارد. ما بازار را دست غربی ها و کشور های خارجی مثل چین داده ایم بعد به دانشجو درس می دهیم و فارغ التحصیلش میکنیم. خب فارغ التحصیل میشود و بعد هم بیکار است. بحث علم و جامعه، در قسمت جامعه کشش بازار و نیاز علم و فناوری بسیار مهم است که رهبری به آن توجه کردند و فرمودند:«کاری که من می گویم، کاری نیست که از پس یک وزیر بربیاید. در حوزه نزدیک رئیسجمهور معاونتی تحت عنوان معاونت علم و فناوری ایجاد کنید.» ما تا به حال این تقسیم بندی را در نقشه جامع علمی انجام دادیم و واقعا انتظار داشتیم که در حوزه آموزش عالی و علم و فناوری، پژوهش در حد این حوزه آموزش عالی در وزارت های علوم و بهداشت مدیریت شود.
واقعیت این است که الان که نگاه میکنیم، نگرانیهایی داریم و معتقدیم به این موضوع خوب پرداخته نمیشود. در جلسه معارفه یکی از روسای جدید دانشگاه بودیم، که من گفتم :«ببینید از بیش از حد سیاسی کردن دانشگاهها پرهیز کنید. اگر دیدید دانشجویی در هر ترمی ۹۰ درصد وقتش در کار سیاسی است، یعنی درس نمی خواند. آیا ما می گوییم در سیاست وارد نشوند؟ خیر اینطور نیست. هر دانشجویی ۱۰ تا ۱۵ درصد زمان آزاد دارد. اگر خوب وارد میدان سازندگی و سیاست و مدیریت نشود و تجربیاتی در حد سن خودش نداشته باشد، با ماهواره ها و مسائل دیگر مشغول میشود. شغل اصلی یک دانشجو، استاد، رئیس دانشگاه به حرکت در آوردن موتور علمی کشور است. ما الان چند سالی است زبانمان مو در آورده است میتوانیم این دانشجویان دکترا را به راحتی با بودجه کمی جذب کنیم. همانطور که الان کشور های غربی این کار را انجام میدادیم. شما کمک هزینه طراحی کنید ما با مجلس مکاتبه میکنیم و ردیف بودجه برای آن قرار دهیم. این را در ردیف بودجه در نظر نگرفته اند. می دانید چه حجم عظیمی از نخبگان ما جذب کشور های دیگر می شوند؟ واقعا نگران کننده است. ما تلاش میکردیم اما انجام نمیشد. بودجه سال ۹۳ هم آمد اما خبری نبود و ردیفی برای این موضوع مهم در نظر گرفته نشده است. طبیعی است، چون باید از مجلس درخواستی شود تا آنها انجام شود. وزارت علوم برای اینکه به این کار ها برسد به جای اینکه دانشگاه داری کند باید قاعده گذاری و نظارت کند. کمک و پیشنهاد کردیم که هیئت امناها با ساز و کار مناسبی در دانشگاهها فعال شوند.
چون صدها دانشگاه کشور به قدری مشغله برای وزارت علوم ایجاد میکنند که ممکن است بهانه خوبی باشد که وزارت علوم بگوید من به این مسائل نمیرسم همین که مدیریت دانشگاهها را انجام دهم کافی است.
تعریفی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی کردیم مهم است، این که دانشگاههای کشور متعلق به یک وزارتخانه نیستند، جمع بندی ما این بود که دانشگاههای کشور حتی متعلق به یک قوه مجریه هم نیستند. دانشگاههای کشور برای کل نظام نیرو تربیت میکنند. فلسفه اینکه حضرت امام (ره) تصمیمگیری درباره روسای دانشگاهها را به شورای عالی انقلاب فرهنگی واگذار کرد، چون روسای سه قوه آنجا حضور دارند. دانشگاههای ما باید جوابگوی نظام باشند و در جهت سیاست های کلان حرکت کنند. حرف ما این است که هیئتهای امنا برنامههای درازمدت دانشگاهها را بدست بگیرند. اعضای هیئت امنا باید طی سازوکاری باید مورد تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد.
یک سال است بر سر این مسئله چانه میزنیم. نگاه کنید. در یک سال اخیر ۹۰ درصد انرژی وزارت علوم صرف تغییر روسای دانشگاهها شده است. این یعنی دانشگاهداری به ضعیف ترین شکل ممکن، که دائم هر روز بر سر تغییر روسا دعواست. جالب این که وقتی رئیس دانشگاه عوض میشود آن وقت تا انتهای مدیریت دانشگاه از معاون تا مدیر کلها باید تغییر کنند. معلوم نیست در این وزارتخانه چه زمانی می خواهند به حرکت شتابدار علمی بپردازند. اگر این حرکت کند شود بسیار خطرناک است. به طور طبیعی وقتی ما به این تغییرات سریع و شدید مشغول شویم این اتفاق هم رخ خواهد داد.
مثل قارچ تشکلها و گروههایی که اکثرا اعتقادی هم به مبانی نظام ندارند، رشد میکنند. به علت نرسیدن حوزه آموزش عالی به این مسائلی که عرض کردم یک نظریه سومی در حال شکل گیری است. میگویند تقسیمبندی در سطح ستاد نقشه جامع عالی و شورای امور فرهنگی مطرح شده. ما نمیگوییم موافق آن هستیم.
حوزه تولید علم و فناوری و تربیت نیروی انسانی را به عهده وزارتهای علوم و بهداشت قرار دادیم. تربیت در سطح عمومی را هم آموزش و پرورش انجام میدهد. در حوزه مصرف علم و فناوری، بازار برای علم و فناوری، صنعت دانشبنیان و اقتصاد دانشبنیان، ما تقسیم کار ملی داشتیم و به معاونت علم و فناوری واگذار کردیم. بعضی ها می گویند پس اگر اینطور است تولید علم و پژوهش را هم به نهاد سومی واگذار کنیم.
ببینید تغییر روسای دانشگاهها چقدر از وقت وزیر علوم را گرفته است.
نهاد جدیدی یا یکی از نهاد های حاضر؟
یک ایده هست که بنیاد علم و فناوری ایران ایجاد شود. این ها از طرف شورای عالی به من ارجاع شده و باید مطالعه شود. وقتی حوزهای وظیفه خودش را انجام ندهد مملکت نمیتواند صبر کند. نمیتوانید شما صبح تا شب مشغول کار سیاسی و تغییرات آنچنانی در دانشگاهها باشید و احساس کنید چیزی کم نگذاشتید. همه میفهمند شما کم میگذارید خب این باید جبران شود. به همین دلیل به طور جدی این پیشنهاد به شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است و هنوز موضع ستاد نقشه جامع علمی نیست. حوزه آموزش وعالی، پژوهش و فناوری در حد حوزه غیر صنعت و تولید انبود، حوزه صنعت و اقتصاد دانشبنیان که من هنوز به این مدل مطمئن نشدهام. ان شاالله که واقعا وزارت علوم پرداختن به حوزه علم و فناوری را جدی بگیرد. چون ما با هر یک از این تغییرات ساختاری ضررهایی میکنیم.
بگذارید من نقدی کنم، این مدلی که فعلا ما اعتقاد داریم ناکارامد است. یا بگوییم فشار و تولید علم و فناوری در حوزه آموزش عالی وزارت های علوم و بهداشت. اقتصاد دانشبنیان، بازار و صنعت دانشبنیان در حوزه معاونت فناوری. بنابراین در این مدل شرکت های دانشبنیان حرفه ای در معاونت علمی می گنجند. اخیرا البته اعلام رسمی نشده، شنیده ام موافقت نامه ای جدا از نقشه جامع، بین وزیر محترم علوم و معاونت علمی امضا شده که شرکت های دانشبنیان را در اختیار وزارت علوم قرار دهد. شما به تولید علم و فناوری چقدر رسیدهاید که حالا به اقتصاد دانشبنیان وارد شوید؟ من مطمئن هستم این حوزه لطمه می خورد و با مدلی که ما در ستاد جامع علمی مطرح کردیم همخوانی ندارد.
در جلسه بعد تعطیلات نقدهای خود را مطرح میکنیم و جدی خواهیم بود ولی خواهش ما این است که وزارت علوم به کار اصلی خود یعنی توسعه علم و فناوری بپردازند. دانشجویان ما در ۱۰ سال اخیر تجربه بسیار خوبی داشتند و تجربه بسیار خوبی پیدا کرده اند در رقابت علمی و حتی کار سیاسی هم میکند اما در جایگاه درست خودش اما اگر این جو بهم بخورد، متاسفانه اتفاقات بدی رخ می دهد
اشاره کردید که کلیت نظام بحث علم، آموزش عالی و دانشگاه را زیرمجموعه یک وزارتخانه یا یک قوه نمیداند و این موضوع فرا قوه ای است. قائدتا پیش بینی های قانونی هم در این زمینه به وجود آمده است. به عنوان مثال شورای عالی انقلاب فرهنگی برای راهبری موضوعاتی از این دست، طراحی شده است. آیا متولیان امروز دستگاه های علمی کشور به این روال قانونی احترام می گذارند؟
احترام گذاردن یک مسئول به شورای عالی انقلاب فرهنگی، احترام گذاشتن به خود آن مسئول است. چراکه در این شورا، جمعی از فرهیختگان کشور برای کمک به علم و فرهنگ گرد آمده اند و اگر وزیر علوم بخواهد هوشمندانه کار کند، باید ارتباطی تنگاتنگ داشته باشد. در شورای عالی انقلاب فرهنگی ظرفیت عظیمی وجود دارد که آن هم بر گرفته از ظرفیت های رهبری است که از جانب ایشان در این شورا ساری و جاری شده است.
به عنوان مثال اولین نکتهای که با وزیر علوم در خصوص انتصابات مطرح شد این بود که ما نظری درباره مخالفت یا موافقت با انتصاب یک فرد نداریم. نظر ما این بود که اگر قرار است، بدعت جدیدی در عزل و نصبها صورت گیرد، قبلا آییننامه آن در شورا به تصویب رسیده باشد.
برای اینکه خلا آیین نامه مدیریت دانشگاهها جبران شود، تبصره ای وجود داشت که با آن سیاسی برخورد شد. البته بنده چندین بار نسبت به این موضوع گلایه کرده ام و الان نیز صریح تر اعلام میکنم.
این موضوع حتی در دولت قبل نیز اصطکاک هایی را ایجاد کرد. مشکل در اینجا بود که در این یک سال اخیر، وزیر رئیس دانشگاهی که مشغول به کار بوده و از شورای انقلاب فرهنگی که متشکل از نخبگان و فرهیختگان طیف های سیاسی مختلف است، رای اعتماد گرفته، برکنار میکند و دانشگاه در خلا مدیریتی میافتد. بعد از آن فردی با سلیقه سیاسی وزیر علوم منصوب میشود که مشخص نیست بتواند از شورا انقلاب فرهنگی رای بگیرد.
البته انتصاب رئیس دانشگاه حق وزیر علوم است اما لازم است، در ابتدا با نامه ای رئیس جدید را به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی و نظر این شورا درباره ایشان بررسی شود. شاید این روند حداکثر دو ماه زمان ببرد و فعالیت دانشگاه را با مشکل مواجه نمیکند. از سوی دیگر اگر کسی نتوانست رای شورا را بگیرد، با آبروی او بازی نشده باشد، چراکه ممکن است این فرد در سمت های دیگر بتواند برای کشور مفید و تاثیر گذار باشد.
با رعایت نکردن این تبصره، ضربه های اجتماعی به افراد معرفی شده وارد شد. این افراد در حالی منصوب شدند که نتوانستند رای شورا را بگیرند یا زمینه رای آوردن را نداشتند.
رعایت این تبصره را برای کمک به دولت پیشنهاد کردیم و ۲۲ نفر از اعضای شورای عالی که از طیفهای مختلف سیاسی نیز بودند، این پیشنهاد را مطرح کردند.
اگر این ماده تصویب میشد اتفاقاتی چون روند تعیین رئیس دانشگاه تهران اتفاق نمیافتاد. در حال حاضر نیز برای دانشگاه صنعتی شریف همین اتفاق افتاد و فردی را به صورت محرمانه اعلام کردند که اگر رای آورد، منصوب شده و اگر رای نیاورد هم با آبروی او بازی نمیشود. بازگشت به این اصل بعد از یک سال فعالیت دیر است. دوستان باید قبول کنند افرادی که در این شورا حضور دارند، سوابق متعدد و ارزشمندی دارند. در میان این افراد، معاون رئیسجمهور، وزیر، رئیسجمهور، روسای قوا و نمایندگان حضور دارند که نباید با آنان سیاسی برخورد میشد.
حداکثر دو ماه زمانی که شورا برای تصمیم درباره روسای دانشگاهها گرفته بود کجا و آنچه که امروز اتفاق می افتد کجا. در حال حاضر برخی دانشگاهها سرپرستانی دارند که بیش از ۶ ماه است، حکم سرپرستی دارند که حضورشان در دانشگاه مبنای قانونی ندارد. این افراد هنوز برای رای گرفتن به شورا نیامده اند و اگر بیایند هم شرایط لازم برای گرفتن رای اعتماد را ندارند که این موضوع هم از جانب رئیس شورا نیز مورد تایید قرار گرفت.
شما در جلسات مختلف شورای انقلاب فرهنگی حضور داشتید رویکرد موجود در وزارت علوم منحصر به همین وزارت است چراکه شنیده میشود آقای رئیسجمهور نیز نسبت به اتفاقات این وزارت خانه گلایه داشته اند…
من روی خوشبینانه این ماجرا را می گویم ولی یه سری گروه های خاص سعی کردند بهره برداری های خاص خود را از حرکات در دانشگاهها داشته باشند، اما الان دیگر ۱۸ تیر نیست الان دیگر سال ۸۸ نیست که ما فتنه را مجددا تجربه کنیم.
این تجربیات کشور را واکسینه کرد، من معتقدم در پشت پرده کلید خورده که فتنه تکرار شود، نمی خواهم بدبینانه نگاه کنم که آقای دکتر فرجی هم عامدانه جزء این جریان است. شاید به دلیل نداشتن تجربه موجب این واکنش ها شده اما بدانند دیگر دانشجویی که مزه رشد علمی را چشیده است اجازه نمی دهد عده ای با شیشه شکستن به فضای علمی کشور خدشه وارد کنند.
بخواهم پاسخ سوال شما را صریح بدهم، بله؛ تیمهایی آغاز به کار کردند تا جو منفی را در دانشگاهها توسعه دهند. به صراحت تاکید میکنم این ماده واحده را بدهید آدم های بی طرف هم ببینند برای اصلاح تبصره ماده ۴ قانون مدیریت بیش از ۲۲ نفر از اعضای شورا عالی انقلاب فرهنگی مصر بودند. هر آدم بی طرفی ببیند که با اجرای آن آیا موجبات این مهیا نمیشد که این همه وقت از وزارت علوم و دانشگاههای ما گرفته نشود! من در بسیاری از این مدیران دانشگاهها میدیدم که اصلا ادم های افراطی نبودند و بیشتر چهره علمی بودند چه شد، مگر این دولت با شعار اعتدال رای نیاورد این دولت که شعار اصلاح طلبی نداده بود؟! خیلی از این رفتارهای روسای دانشگاهها اعتدالی بود پس چرا انها را عوض کردید. ما نصیحت های خود را خصوصی اعلام میکنیم، من در حضور رئیسجمهور و وزرای علوم و بهداشت اعلام کردم اقای رئیسجمهور شما با شعار اعتدال رای آوردید و الان هم در جاهای مختلف تاکید میکنید که برای شما اصولگرای معتدل و اصلاح طلب معتدل فرقی نمیکند، درست است؟! ایشان تایید کردند. گفتم آقای وزیر علوم آماری بدهند در رابطه با روسای دانشگاههای تغییر پیدا کرده، ایشان گفت شما بگویید، گفتم این آمار را جوان هایی با کار تحقیقاتی بدست آوردند اگر غلط است شما تصحیح کنید که نکردند معلوم شد درست است، گفتم ۲۵ رئیس منصوب شدند همه اصلاح طلب هستند و صفر تا اصولگرا این چه اعتدالی است؟!
معتقدم رئیس دانشگاه باید معتقد به رهبری باشد حالا سلیقه ها ایرادی ندارد.
اشاره کردید برخی ها حرکاتی را کلید زده اند برای به حاشیه کشاندن دانشگاهها، برخی دیگر هم از وزرای در سایه در این وزارت خانه یاد کردند؛ برخی از مسئولان ارشد دولتی هم با صراحت می گویند اگر فرجی دانا هم استیضاح شود این خط ادامه می یابد.
بسیاری از افراد که به دنبال حاشیه سازی هستند سوابقشان روشن است حتی چهره های علمی هم نیستند، نحوه استخدام و ارتقا یافتن و حتی مسئولیت گرفتن اینها خارج از عرف شایسته سالاری است. سیاسی کاری بیش از حد و افتادن در وادی عمل گرایی صرف بدون دقت به اهداف انقلاب، اینها را از مسیر انقلاب کم کم جدا کرده است. کسی که تن بدهد دانشگاه ماه ها در آتش فتنه و آشوب بسوزد و کار علمی تعطیل شود چه جایگاهی دارد؛ بعضی از مردم فرش زیر پای خود را برای تحصیل فرزندشان فروختند و انتظار دارند در دانشگاه فرزند آنها چیزی یاد بگیرد نه اینکه هیزم آتش سیاسی کاری دیگران شود.
بدانند که دیگر نظام به این افراد فرصت نمی دهد. شاید مخفیانه نفوذ کننند اما نمیتوانند حرکت قطار علم را در کشور متوقف کنند. ما در شورای عالی انقلاب فرهنگی اجازه نمی دهیم حتی سرعت این قطار کم شود.
بروند جلسه مخفیانه بگیرند؛ من به مسئولان فعلی و البته آینده این وزارتخانه توصیه میکنم که درگیر این حاشیهسازیها نشوند و فریب نخورند. فرمان این قطار دست رهبری است.
من می بینم برخی از مسئولان آموزش عالی کشور بجای اجرای وظایف خود که شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب کرده، مانند اجرای نقشه جامع علمی کشور که به کندی پیش می رود درگیر دعواهای سیاسی هستند.
گویا در دولت فعلی نگاهی حاکم شده است که هر چه در دولت قبل بوده است یکسره سیاه و چرک است، تمامی اقدامات را غیر قانونی معرفی کرده و تلاش گسترده ای برای اتهام زدن به دولتمردان گذشته صورت می پذیرد، بر همین اساس اخیرا بحث بورسیه ها به صورت جدی مورد بحث قرار گرفته به نحوی که تمامی بورسیه های دولت قبل را بی سواد و از نزدیکان رئیسجمهور معرفی کردند. این اتفاق فارغ از دعواهای سیاسی میتواند موجب واکنش منفی بخشی از افکار عمومی و بی اعتمادی آنها به کل نظام شود با توجه به جایگاه و شناختی که دارید این نوع سیاه نمایی ها خصوصا در فضای علمی کشور چه اثار و تبعاتی را میتواند به همراه داشته باشد؟!
من نمی گویم خطایی در دو دولت قبل وجود نداشته، بالاخره احتمال خطا هست. اما باید توجه داشته باشیم که ما به علت توسعه علمی و دانشگاهی و از سوی دیگر پیری و جایگزین کردن نیروی انسانی جوان خصوصا در شهرستان ها باید به تربیت اعضا هیئت علمی توجه جدی داشته باشیم. من به شما بگویم اتفاقا این جریان بورس به سمت نیروهای طرفدار انقلاب اسلامی رفته است. فرد عشق به کار دارد ممکن است بعضی از ویژگی ها را نداشته باشد، اینکه به کل ماجرا حمله کنیم ناپسند است.
اتفاقا فرصت خوبی است تمامی بورسیه های دولت های بعد از جنگ، چه دولت سازندگی چه دولت اصلاحات و چه دولت اصولگرا را در کمیته حقیقت یابی که بی طرف باشد بررسی شود. در تمام دنیا بورس شدن افتخار است حالا آمدن این افراد را زیر سوال بردیم؛ مجلس بیاید یک کمیته ویژه تعیین کند .به نظر من در دولت قبل بورسیه ها دارای اشکال اساسی نبودند و اشکالات جزئی هم قابل حل است. اما خوب است دورههای قبل هم بررسی شوند به قول معروف یکبار برای همیشه! زیرا باید برخی پاسخ دهند که وقتی یک مهندس را میفرستند تا دکتری جامعه شناسی از اکسفورد بگیرد یعنی چه؟!
برخی معتقدند که دانشگاه با این شیوه از مدیریت و عملکرد میتواند آبستن حوادث ناگواری باشد، پیش بینی شما از فضای علمی و دانشگاهی کشور چیست؟!
من نگران هستم، ولی با شناختی که از بدنه دانشجویی و اساتید کشور دارم خصوصا افرادی که مزه توسعه و پیشرفت علمی را چشیده اند، نگرانیام کم میشود. من یادم هست که در همین دانشگاه امیر کبیر ۵ شهید گمنام قرار بود تشیع و دفن کنیم، داشگاه اعلامیه باران شد که اجازه نمی دهیم اینکار را بکنید به نحوی که همه ترسیده بودند که نکند همه دانشگاه واقعا مخالف است! رئیس وقت دانشگاه هم از نگرانی تصمیم گرفته بود جمعه تشییع را انجام دهد، من سفت و سخت ایستادم، می دانستم که دوشنبه شلوغ ترین روز دانشگاه است گفتم چند روز را تبلیغ میکنیم و دوشنبه تشیع شهدا را انجام می دهیم.که مخالف و موافق ۵ روز فرصت سازماندهی داشته باشند؛ چه جمعیت انبوهی برای دفاع از شهدا آمدند و تنها تعداد نفر محدودی عکس امام آتش زدند که در مقابل این جریان کلان هیچ بودند. واقعا هم جواب داد. البته برخی هم با تشییع شهدا مخالف بودند و خصوصی اعلام کردند ولی مقابله نکردند، تازه این در سیاسی ترین دانشگاه این کشور است. واقعا دیگر وقتش است که کرسی های ازاد اندیشی را جدی بگیریم.
یک دوست
با سلام
با تشکر از افشاگریهایتان. خدا قوت. اما خواهش می کنم اندازه قلمتان را بزرگتر و خواناتر کنید تا بشود خواند. خیلی ریز و کم رنگ است.
عباس
ای کاش فایل صوتی مصاحبه را هم به آدرس ایمیل ارسال می نمودید.