شما اینجا هستید : خانه » آرشیو نشریه » شماره 1 » تویی که نمی شناختمت

شهید محمودرضا بیضایی نماد جوانان نسل سوم که سینه شان را برای انقلاب اسلامی سپر می کنند

تویی که نمی شناختمت

چکیده تویی که نمی شناختمت :

شهيد محمود رضا بيضايي در 18 آذرماه سال 1360 در خانواده‌اي مذهبي در تبريز متولد شد. تحصيلات ابتدايي تا دبيرستان را در تبريز گذراند و در سال 78 راهي دوره خدمت سربازي شد. حضور و فعاليت مستمر در پايگاه مقاومت مسجد محل قبل از اعزام به خدمت مقدس سربازي، اولين بارقه‌هاي عشق به فرهنگ جهاد و مقاومت و ايثار را در وجود او روشن ساخت. دوره خدمت مقدس سربازي و آشنايي با مجموعه سپاه پاسداران از نزديك، نقطه عطف زندگي وي بود و اين دوره را مي‌توان دوره تحول او به‌حساب آورد.

تویی که نمی شناختمت

شهید محمود رضا بیضایی در ۱۸ آذرماه سال ۱۳۶۰ در خانواده‌ای مذهبی در تبریز متولد شد. تحصیلات ابتدایی تا دبیرستان را در تبریز گذراند و در سال ۷۸ راهی دوره خدمت سربازی شد. حضور و فعالیت مستمر در پایگاه مقاومت مسجد محل قبل از اعزام به خدمت مقدس سربازی، اولین بارقه‌های عشق به فرهنگ جهاد و مقاومت و ایثار را در وجود او روشن ساخت. دوره خدمت مقدس سربازی و آشنایی با مجموعه سپاه پاسداران از نزدیک، نقطه عطف زندگی وی بود و این دوره را می‌توان دوره تحول او به‌حساب آورد. بعد از بازگشت از خدمت، به فاصله‌ای کوتاه و با عشقی زایدالوصف اقدام به عضویت در سپاه پاسداران نمود و از سال ۱۳۸۰ با یقین و اعتقاد راسخ بر آمده از اقتدا به راه سالار شهیدان قدم در راهی گذاشت که تا آخرین لحظه حیات ظاهری او هیچ تزلزلی در پیمودن آن در وی مشاهده نشد و با انتخاب نام مستعار «حسین» هدف از ورود در این راه را برای همگان روشن ساخت. در ۲۵ اسفند سال ۸۷ مقارن با میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) ازدواج کرد که ثمره این ازدواج دختری به‌نام «کوثر» است که در ۲۵ اسفند ۱۳۹۰ به‌دنیا آمد. علاقه و عشق وصف ناشدنی وی به امام خمینی (ره) یعنی فتح سنگرهای کلیدی جهان به‌دست اسلام و تشکیل نهضت جهانی اسلام روحیه خاصی را در وی به‌وجود آورده بود و تمام انگیزه و هدف او از ورود و استقامت در این راه را تشکیل می‌داد و تا آغاز جنگ در سوریه در این راه مجاهده نمود. به زبان عربی تسلط کامل داشت و آن‌را با لهجه‌های عراقی و لبنانی تکلم می‌کرد. با آغاز جنگ در سوریه با شوری وصف ناپذیر و اراده‌ای آهنین برای دفاع از حریم حرم‌های مطهر آل الله (ع) و یاری جبهه مقاومت در برابر استکبار و مزدوران تکفیری و سلفی آنها، از سال ۱۳۹۰ داوطلبانه راهی سوریه شد و بعد از دو سال حضور مداوم در این جبهه همزمان با میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) در درگیری‌ با تروریست‌های مسلح تکفیری در ریف دمشق، در اثر اصابت ترکش به ناحیه سر و سینه به درجه رفیع شهادت نائل شد.

چرا به سوریه رفتم

متن پیش رو نامه‌ای است از شهید مدافع حرم، «محمود رضا بیضایی» به همسر معزز، ولایی و صبور خود که آن‌را در شب شهادت امیرالمؤمنین (ع) در ماه مبارک رمضان در سوریه نگاشته است. قسمت‌هایی از نامه را که ایشان در ابتدا و انتها به احوالپرسی از خانواده و اظهار محبت به همسر و فرزند خود اختصاص داده و جنبه شخصی دارد حذف شده و بقیه فرازهای نامه در پی می آید. او در این نامه، انگیزه حضور خود در جبهه سوریه را به روشنی بیان کرده و در مورد اهداف تروریست‌ها و حامیان آنها از به‌راه انداختن این معرکه و وضع حساس جهان اسلام و آینده این معرکه در صورت شکست خوردن جبهه مقاومت توضیحاتی داده است. این نامه را با اجازه همسر معزز شهید منتشر می‌کنیم.ان‌شاء‌الله که انتشار آن مرضی رضای خداوند قرار بگیرد و در تبیین راه و آرمان شهدای گمنام مدافع حرم قدمی کوچک باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
…باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان بدنیا آمده‌ایم و شیعه هم بدنیا آمده‌ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی‌ها، غربت‌ها و دوری‌هاست و جز با فدا شدن محقق نمی‌شود حقیقتاً.
نمی‌خواهم حرف‌های آرمان‌گرایانه بزنم و یا غیرواقعی صحبت بکنم؛ نه! حقیقتاً در مسیر تحقق وعده بزرگ الهی قرار گرفته‌ایم. هم من، هم تو. بحمدالله. خدا را باید بخاطر این شرایط و این توفیق بزرگ شاکر باشیم. الان که این نامه را برایت می‌نویسم، شب قدر است و شب شهادت حیدر کرار (علیه السلام) و در فضای ملکوتی بین‌الحرمین ـ صبر و مصیبت و تحمل مشکلات و سختی‌ها، بین‌الحرمین ـ دو مظلومه، دو شهیده، یکی خانم زینب کبری (روحی فداها) و دیگری بنت‌الحسین، خانم رقیه (سلام الله علیها) هستم و به یادتم. نمی‌دانی بارگاه ملکوتی سه‌ساله امام حسین(ع) الان هم چقدر غریب است؛ در محل یهودی‌ها، در مجاورت کاخ ملعون معاویه و در محاصره وهابی‌های وحشی و آدمکش.

mirkazemi

چه بگویم از اوضاع اینجا؛ تاریخ دوباره تکرار شده و این بار ابناء ابوسفیان و آل سفیان بار دیگر آل‌الله را محاصره کرده‌اند؛ هم مرقد مطهر خانم زینب کبری و هم مرقد مطهر دردانه اهل بیت، رقیه (سلام الله علیهما). ولی این بار تن به اسارت آل‌الله نخواهیم داد چرا که به قول امام (ره) مردم ما از مردم زمان رسول الله بهترند.
واضح‌تر بگویم؛ نبرد شام، مطلع تحقق وعده آخرالزمانی ظهور است و من و تو دقیقاً در نقطه‌ای ایستاده‌ایم که با لطف خداوند و ائمه اطهار نقشی بر گردنمان نهاده شده است و باید به سرانجام برسانیمش با هم تا بار دیگر شاهد مظلومیت و غربت فرزندان زهرای مرضیه (سلام‌الله‌علیها) نباشیم. اگر بدانی صبرت چقدر در این زمان حساس در حفظ و صیانت از حریم آل‌الله قیمت دارد، لحظه به لحظه آن را قدر می‌شماری.
معرکه شام میدان عجیبی است. بقول امام خامنه‌ای: «بحران سوریه الان مقابله جبهه کفر و استکبار و ارهاب با تمام قوا، در برابر جبهه مقاومت و اسلام حقیقی است.» در واقع جنگ بین حق و باطل. و این خاکریز نباید فرو بریزد؛ نباید. خط مقدم نبرد بین حق (جبهه مقاومت) و باطل در شام است. تمام دنیا جمع شده‌اند؛ تمام استکبار، کفار، صهیونیست‌ها، مدعیان اسلام امریکایی، وهابیون آدمکش بی‌شرف، همه و همه جبهه واحدی تشکیل داده‌اند و هدفشان شکست اسلام حقیقی و عاشورایی، رهبری ایران و هدفشان شکست نهضت زمینه‌سازان ظهور است و بس. و در این فضای فتنه آلود، متأسفانه بسیاری از مسلمین نا آگاه و افراطی نیز همراه شده‌اند تا این عَلَم و این نهضت زمینه‌ساز را به شکست بکشانند که اگر این اتفاق بیفتد ‌سال‌ها و شاید صدها سال دیگر باید شیعه خون دل بخورد تا تحقق وعده الهی را نزدیک ببیند. شام نقطه شروع حرکت ابناء ابوسفیان ملعون است. و این خاکریز نباید فرو بریزد. این حرکت خطرناک و این تفکر آدمکش ارهابی، پر و بال گرفته و حمام خون بین شیعیان و سایر مسلمین راه می‌اندازد و هیچ حرمتی از حرمین شریفین زینب کبری (سلام الله علیها) و خانم رقیه (سلام الله علیها) [حفظ نخواهد کرد] که هیچ، حرمت عتبات مقدسه کربلا، نجف، سامرا، کاظمین و…را هم خواهد شکست.
جبهه جدیدی که از تفکر اسلام امریکایی، صهیونیسم و ارهاب از کشورهای مختلف از جمله افغانستان، پاکستان، امریکا، اروپا، یمن، ترکیه، عربستان، قطر، آذربایجان، امارات، کویت، لیبی، فلسطین، مصر، اردن و…به نام جهاد فی‌سبیل‌الله تشکیل شده است، هدف نهاییش فقط و فقط جلوگیری از نهضت زمینه‌سازان ظهور و در نهایت مقابله با تحقق وعده الهی ظهور است و هیچ ابایی هم از کشتن و مثله کردن و سر بریدن زنان و کودکان بی‌گناه شیعه ندارد، کما اینکه این اتفاق را الان به وفور می‌توان مشاهده کرد و من دیده‌ام.
مسئولیت سنگینی بر دوشمان گذاشته شده است و اگر نتوانیم از پسش برآییم، شرمنده و خجل باید به حضور خداوند و نبی‌اش و ولی‌اش برسیم چراکه مقصریم. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و بقول سید مرتضی آوینی این یعنی اینکه همه ما شب انتخابی خواهیم داشت که به صف عاشوراییان بپیوندیم و یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. ان‌شاء‌الله در پناه حق و تا [تحقق] وعده الهی و یاری دولت ایشان خواهیم جنگید.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیماً
ان شاء الله

ارسال دیدگاه


+ 6 = پانزده

رفتن به بالا