گفتوگو با دکتر «فواد ایزدی» درباره رویکرد دولت یازدهم در حوزه «دیپلماسی عمومی»؛
با توافق ژنو دستاوردهای هستهای را از دست دادیم
چکیده با توافق ژنو دستاوردهای هستهای را از دست دادیم :
دولت یازدهم از ابتدای فعالیت خود، وزارت امور خارجه را در پیشانی خود قرار داده و اکثر فعالیتهای خود را در این حوزه تعریف کرده است. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه نیز با حضور در شبکههای مختلف اجتماعی و تلاش برای ارتباط با برخی طیفهای فرهنگی و هنری نظیر سینماگران، تلاش میکند تا مفهوم «دیپلماسی عمومی» را به تعریف موردنظر خود پیاده کند. کمپین جنجالی شش سینماگر در حمایت از شعار «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» که چندی پیش رونمایی شد و پس از مشخص شدن پشت پرده آن، واکنشهای زیادی را به دنبال داشت، یکی از پررنگترین اقدامات وزارت خارجه در این حوزه بوده است. برای بررسی رویکرد دولت یازدهم در عرصه دیپلماسی عمومی به سراغ دکتر «فواد ایزدی»، عضو هیات علمی دانشگاه تهران رفتیم تا از وی درباره تاثیر خط مشی اتخاذ شده توسط آقای ظریف و همکارانش در این زمینه بپرسیم. دکتر ایزدی دل خوشی از آنچه «فیسبوک بازی» دولتمردان مینامد، نداشت و معتقد بود که باید در حوزه دیپلماسی عمومی یک بازتعریف صورت بگیرد.
برای شروع، بد نیست مختصر توضیحی درباره اهمیت و جایگاه دیپلماسی عمومی در فضای فعلی جهان و جایگاه کشورمان در این زمینه بدهید.
در دنیای امروز و فضایی که در علم روابط بینالملل وجود دارد، قطعا دیپلماسی عمومی جایگاه بسیار مهم و ارزشمندی دارد و اگر اهمیت آن بیشتر از دیپلماسی سنتی و کلاسیک نباشد، قطعا کمتر از آن هم نیست اما مساله اصلی اینجاست که این دیپلماسی عمومی براساس چه هدفی و چگونه و توسط چه کسانی اجرا شود.
در این زمینه باید روشهای مختلف را که از سوی دولتها و افراد متفاوت پیاده میشود، با هم مقایسه کرد و به یک ارزیابی دقیق رسید. متاسفانه باید بگوییم که دولت یازدهم در این عرصه نه توجه خاصی داشته و نه توانسته است که فضا را به خوبی مدیریت کند.
اساسا فلسفه بکارگیری دیپلماسی عمومی در ارتباطات بینالمللی چیست؟
دیپلماسی عمومی به طور کلی برای تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی و مردم است. در این زمینه، باید توجه داشت که چون ایران و ایالات متحده آمریکا به مدت طولانی قطع رابطه سیاسی داشتند، با رویکرد سنتی دیپلماتیک نمیتوان ماجرای ایجاد ارتباط را حل کرد. پس ما باید به سمت دیپلماسی عمومی برویم. رویکرد منفی طرف مقابل علیه ما رفع نمیشود مگر اینکه جمهوری اسلامی ایران به سمت نهادهای قدرت در آمریکا برود و در زمین افکار عمومی آنجا بازی کند.
متاسفانه در این زمینه، دولت یازدهم اصلا توجهی به اهمیت موضوع نداشته و نه تنها زمین بازی را در اختیار طرف مقابل گذاشته؛ بلکه حتی در اجرای برخی موارد هم بسیار ضعیف کار کرده است و حتی به اصول اولیه منافع ملی هم توجه نشده است.
دولت و به ویژه وزارت امور خارجه در مدت اخیر نشان داده که دیپلماسی عمومی را در شبکههای اجتماعی دنبال کرده است. به نظر شما این روش تا چه اندازه موثر است؟
مسئولان کشور باید توجه ویژهای به مساله و اهمیت دیپلماسی عمومی داشته باشند. دیپلماسی عمومی فراتر از کامنت گذاشتن در فیسبوک و توئیتر و پوستر طراحی کردن است. بزرگترین اشتباهی که در حوزه دیپلماسی عمومی صورت گرفته، دولتی کردن آن بوده است که البته منحصر به دولت یازدهم هم نیست. ویژگیهای مثبت ایران و اصطلاحا قدرت نرم کشورمان را نباید با روش سنتی در دنیای امروز روابط بینالملل منتقل کرد.
جمهوری اسلامی ایران ویژگیهای برتری دارد که باید در آن حوزهها به طور خاص کار کند و افکار عمومی آمریکا را تحت تاثیر قرار بدهد. این انتظار از مسئولان ارشد دیپلماسی کشور وجود دارد که در زمینه دیپلماسی عمومی، کارهای انقلابی و تعاملات بینالمللی به صورت حرفهای صورت بگیرد که البته متاسفانه هیچ راهکار عملی و سیستماتیکی برای این مساله درنظر گرفته نشده است.
در این حوزه ما شوراها و نهادهای زیادی داریم که مسئولیت هدایت دیپلماسی عمومی را برعهده دارند اما کار نمیکنند و بازدهی مناسبی ندارند. ما به یک شورای دیپلماسی عمومی نیاز داریم تا سازماندهی این کار را برعهده بگیرد. مثلا باید حواسمان باشد که چهرههای مستقل حامی ایران را به سمت دولتی شدن و پررنگ کردن تقابل آنها سوق ندهیم. همین انتشار کتاب آقای <گرت پورتر> توسط یک نهاد شبه دولتی در ایران باعث شد تا برای وی مشکلات زیادی درست شود. یعنی ما نه تنها خودمان پروژههای خوبی را برای ارتقای دیپلماسی عمومی به کار نگرفتیم بلکه خودجوشها را هم هدف قرار دادیم.
باید یک ستاد منسجم ایجاد شود که دیپلماسی عمومی را فراتر از فیسبوک و اینستاگرام تعریف کند. با توجه به شرایط فعلی کشور، اتخاذ روشهای <آزمون و خطا> اصلا جوابگوی ما نیست. دولت یازدهم در این زمینه بسیار حرف میزند و صحبت میکند اما متاسفانه در عمل خروجی مناسبی نداشته است. اینکه در فیسبوک کامنت بگذاریم که دیپلماسی عمومی نیست! حتی میتواند برای منافع ملی کشورمان، ضرر هم داشته باشد.
یعنی نمیتوان از شبکههای اجتماعی برای پیشبرد دیپلماسی عمومی استفاده کرد؟
قطعا شبکههای اجتماعی هم بخشی از پازل دیپلماسی عمومی هستند اما ما کارکرد این شبکهها را اصلا بلد نیستیم. اینکه یک وزیر آخر شب که خسته است، یک مطلبی خودش بنویسد و کامنتی بگذارد که اسمش استفاده از ظرفیت شبکههای اجتماعی برای دیپلماسی عمومی نیست.
متاسفانه ما عدم شناخت مخاطب داریم. دیپلماسی عمومی به معنای افکار عمومی مردم کشور هدف ماست که ما در این زمینه قوی نیستیم. البته یک مسابقه غربزدگی هم داریم که این مساله در کنار عدم شناخت، یک مشکل جدی برای ما ایجاد کرده است. اهمیت افکار عمومی در دنیای روابط بینالملل امروز بسیار بالاست ولی ما اصلا به اهمیت آن پی نبردهایم. در ماجرای سلاحهای شیمیایی دولت سوریه که سال گذشته بهانه حضور مجدد نظامی آمریکا در منطقه بود، مخالفت افکار عمومی ایالات متحده سبب شد تا دولت باراک اوباما نتواند وارد معرکه جنگ شود.
اگر کسی واقعا به دنبال از روی میز برداشتن گزینههای نظامی است، باید روی افکار عمومی تمرکز کند. دولت اوباما برای سال ۲۰۱۴ بودجهای برابر ۷۸۰ میلیون دلار فقط در زمینه رادیو و تلویزیون در منطقه خاورمیانه خرج کرد. همچنین به اسم ترویج دموکراسی در جهان، دو و نیم میلیارد دلار در غرب آسیا و شمال آفریقا هزینه شده است.
رویکرد دولت یازدهم در زمینه دیپلماسی عمومی را چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه عدم ورود صحیح به مسأله دیپلماسی عمومی باعث خسارت فراوانی به کشور شده است. مزیت نسبی ما این نیست که در ژنو در یک اتاق دربسته بنشینیم و حتی مدیریت افکار عمومی را هم به طرف مقابل واگذار کنیم و هیچ حرفی درباره محتوای جلسات نزنیم.
الان طبق نظرسنجی موسسه <گالوپ>، ۷۲ درصد مردم آمریکا فکر میکنند که ایران بمب هستهای دارد! ما نیاز داریم که در حوزه دیپلماسی عمومی بسیار فراتر از وضعیت فعلی عمل کنیم. حرفهای جمهوری اسلامی ایران در جهان خریداران بسیار زیادی دارد و ما فقط باید این حرفهای حق را به گوش مخاطبان برسانیم.
آقای ایزدی، شما به عنوان یک استاد روابط بینالملل، اینکه دولت روی <رسیدن به توافق به هر قیمت> تاکید خاصی دارد را در حوزه دیپلماسی عمومی موثر میدانید؟
توافق به هر قیمتی، نشانه عدم شناخت الفبای دیپلماسی است. این یعنی خود شما صراحتا به ضعف و نیازتان به انجام یک معامله اعتراف میکنید. حتی در معاملات روزمره هم اگر طرفی فکر کند که فروشنده به شدت نیاز دارد تا کالای خود را بفروشد، تلاش میکند تا کلاهبرداری کند و جنس را با قیمت پایینتری از او بخرد.
اینکه برخی مسئولین میگویند حتما باید این توافق انجام شود و <هر توافقی بهتر از عدم توافق است>، قطعا نشان دهنده این است که با تمام ادعاهایی که در زمینه دیپلماسی و کار حرفهای دارند، حتی الفبای دیپلماسی را هم بلد نیستند. متاسفانه دولت با روشهایی که اتخاذ کرده، فرصتها را به تهدید تبدیل کرد. مسئولین باید حواسشان به ادبیاتی که استفاده میکنند، باشد. گره زدن معیشت مردم به توافق هستهای هولناک است. کسانی که این کار را میکنند در واقع در زمین اعمال تحریمهای بیشتر آمریکا بازی میکنند.
در حال حاضر پیامی که دولت یازدهم بسیار مطرح میکند شعار هر توافقی بهتر از توافق نکردن است که این موضوع به ضرر منافع ملی کشور است؛ چرا که اگر شما جای مسئولین آمریکایی بودید از این پیام چه نتیجهای میگرفتید؟ مسئولین آمریکایی با گفتن این جملهها از سوی مسئولین کشور، زمان را برای امتیاز گرفتن از ایران مناسب میبینند و این فکر در ذهن آنها ایجاد میشود که دولت به مردم خود قول داده است که به هر نحوی به توافق برسد که اجازه هر کاری را به آنها میدهد و این موضوع اقدام خوبی نبوده و بسیار خطرناک است.
ادبیات دولت یازدهم در مذاکرات هستهای به نفع منافع ملی کشور نیست و حتی دور از عرف دیپلماتیک است، اینکه زمانیکه در حال مذاکره هستیم و مکرر از ادبیاتی مبنی بر اینکه باید به توافق برسیم استفاده میشود این به نفع ملت ایران نبوده و در واقع سم برای کشور است. ما نباید اجازه دهیم زمانیکه مسائل بینالمللی مطرح میشود دغدغههای داخلی به این موضوع ورود پیدا کند.
معاون دارایی آمریکا در طی مصاحبهای گفته بود که توافق ژنو در مسائل اقتصادی ایران تاثیری ایجاد نمیکند بلکه تنها موجب فشار مردم بر دولت میشود. لذا باید همواره مراقب ادبیات و سوءاستفاده طرف غربی در این خصوص باشیم.
پیشنهاد شما برای اتخاذ یک رویکرد مناسب در حوزه دیپلماسی عمومی از سوی دولت یازدهم در جریان مذاکرات هستهای چیست؟
مسئولین سیاست خارجی باید دغدغههای ملی را مدنظر قرار دهند، اما متاسفانه دوستان دولت یازدهم مواردی در مورد توافق را مطرح میکنند که به نفع کشور نیست. اگر بین دوطرف توافقی صورت گرفته پس این همه رفت و آمدها برای چیست اعلام کنند که توافق پنهانی صورت گرفته است اما اگر درحال مذاکره هستند و هنوز توافقی صورت نگرفته است پس اعلام موضعی که از سوی رئیسجمهور و وزیر امورخارجه مطرح میشود کمکی به رسیدن به توافق نمیکند؛ چراکه هر کشوری برای خودش خطوط قرمزی دارد و شما باید این خطوط قرمز را به طرف مقابل تفهیم کنید تا طرف غربی به خود اجازه ندهد این خطوط را نقض کند. ما نباید طوری صحبت کنیم که غربیها به خود اجازه دهند هر طوری که دوست دارند رفتار کنند و اصول ما را نقض کنند.