آزادی نبل و الزهرا…
چکیده آزادی نبل و الزهرا… :
این دو شهر چهار سال در محاصره بودند، اما یک گردان از رزمندههای همین شهر خارج از محاصره بودند و خانوادههای اینها داخل محاصره گیر کرده بودند، رزمندههایی که چهارسال خانوادههای خود را ندیده بودند. امروز رزمندههای این گردان بعد از چهار سال وارد شهر شدند، من هم آنجا بودم، مادرهایی که پسرهایشان را وقتی هنوز پشت لبشان سبز نشده بود، لباس جنگ تنشان کرده بودند، امروز آنها را با محاسن میدیدند! امروز بچه چهارسالهای را دیدم که تابهحال پدرش را ندیده بود و درآغوش پدرش غریبی میکرد! زنی را دیدم که بهیکباره شاهد سفید شدن نصف موهای شوهرش شد... امروز شاهد ثمره تلاش یک شهر برای مقاومت و پایداری بودم. مردمی که همه کارکردند تا شهرشان سقوط نکند. این عکس یکی از عکسهایی است که امروز گرفتم؛ وقتیکه خودم را جای این مادر گذاشتم و با او گریه کردم... وقتی ثمره عمرت باعث افتخارت میشود... محمدرضا جوفار- دبیر عکس نشریه رمز عبور